سیم تلگراف

Posted on at


 


 


دست بردار
از این همه تقلا
ارام بگیر
تا لبخند ها بیل های خاکشان را
به نوبت بریزند
من در این ایستگاه متروک
منتظر مسافری بودم
که خیلی وقت است
زوزه کشان از تونل ها گذشته است
حالا
کنار ساحلی افتاب میگیرد
سینه هایش رسیده اند
یادم هست
کال بود
نورس
حالا با مرد بو بولوند دیگر
محصول سالهای سرد کابل را قسمت میکند
من
کال میچیدم
هنوز دهانم بوی خون میدهد
گس
مثل شراب سفیدی که در مسکو
به سلامتی هم نوشیدیم
من در رود ولگا غرق شدم
یادم می اید
سیم تلگرافی که قطع شد
تو سیاه پوشیده بودی
من عزادار چهلمت بودم



زندگی صفر درجه
کاوه ایریک



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160