قایم با شک

Posted on at



 دست میگیری به چشم هایت 


ده 


بیست 


سی 


چهل 


.


.


بیام 


صدا نمی اید 


سکوت گرفته است خانه را 


باز صدایم بلند میشود 


بیام ؟


صدا نمی اید 


گوشهایم را تیز میکنم 


فرو میرود در قلبم 


تیر میکشد رگهای گردنم 


با ز صدایم را بلند تر میکنم 


بیام ؟


صدا نمی اید 


حوصله ام سر میرود از بازی 


قایم باشک 


چشم هایم را باز میکنم 


میروم به توالت  


راحت سیگارم را میکشم 


شعرم را مینویسم 


موهایم را شانه میکنم 


خستگی هایم را برای بودا میگذارم 


یک دنیا حرف دارم نازنین 


چگونه میشود 


فرو ریخت و بود 


چگونه میشود که شکست 


استوار ماند 


چگونه میشود 


چشم هایم را ببندم و دستم لای گندم زار  


مترسک نوازش کند 


 


زندگی صفر درجه 


کاوه ایریک 



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160