گفتگو من با خدواند بزرگ و مهربان

Posted on at


 به نام خدا 





سلام :


گفتم : چیقدر احساس تنهای میکنم


گفتی : فانی قریب ... من که نزد یکم 


گفتم : تو همیشه نزدیکی من دورم...... کاش میشد به شما نزدیک شوم 


گفتی : هر صبح و عصر پروردگارت  را پیش خودت با خوف و تضرع  و با صدای اهسته یاد کن 


گفتم : این همه توفیق میخواهد !


گفتی : لاتحبون ان یغفرالله لکم



گفتم : گفتم معلوم است که دوست دارم من را ببخشی  


گفتی : واستغفروا ربکم ثمه توبوا الیه 


گفتم  : با این همه گناه .... اخر با این همه گناه چی کار میتوانم بکنم ؟


گفتی : مگر نمیدانی خداست که توبه را از بنده هایش قبول میکند  


گفتم : دیگه روی توبه را ندارم


گفتی : خدا عزیزو دانا او امرزنده یی گناه هست و پزیرنده یی توبه 


گفتم : با اینقدا گناه  برای کدام گناه هم توبه کنم  


گفتی : خدا همه گناه اه را میبخشد


گفتم : یعنی باز هم بیایم ؟ باز من را میبخشی؟  (دوستان شما خو میدانید انسان هر چقدر توبه کند در طول زندگی اش باز هم مرتکب گناه مشود از این خاطر گفتم باز هم توبه کنم ایا میخشد خداوند )


گفتی : بجز خدا کی هست که گناهان را ببخشد ؟



گفتم : نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلمات کم میاورم ! اتش میزند من را , ذوبم میکند عاشق میشوم !... توبه میکنم


گفتی : خدا همه توبه کننده ها و همه انهای که پاک هستند را دوست دارد 


ناخواسته گفتم : الهی وربی من لی غیرک


گفتی : ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟


گفتم : در برابر این همه مهربانیت چیکار میتوانم کنم 


گفتی : ای مومنین ! خدا را زیاد یاد کنید صبح و شب تسبحش کنید او کسی هست که خودش و فرشته هایش به شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون بیاورد


پس از خداوند بخواهید ببخشد تان و بعد توبه کنید .


 





About the author

Mooskasadat

I am Mooska Sadat and i am gradated from Agriculture University in 2012, I like to be good writer and write about my life experiences and my learning about agriculture.

Subscribe 0
160