گرگینه نیمه شب کابل

Posted on at


کلاه که از سر برمیدارم 

هوایت به سرم میزند 

کنار پنجره 

چشم هایم را از ریخت لباس ها برمیدارم 

قاب میکنم 

اویزان به چهارچوب در فلزی 

چشم هایت زنگ زده اند 

سمباده میکشم 

صیقل که خورد 

ان وقت برق میزند 

من رعد میشوم 

گرگینه نیمه شب کابل 

 

زندگی صفر درجه 

کاوه ایریک 



About the author

mohammadhasani

Kaveh Ayreek
Filmmaker and theater director living in Kabul

Subscribe 0
160