آفتاب هر روز طلوع میکند. آفتاب در مورد رنده گی شما چیزی نمی داند .همان کاری در پیش میگیرد که فرض است هرروز انجام میدهد .حدس بزنید اگر آفتاب مانند شما بود چه اتفاقی می افتاد؟آیا هر روز طلوع میکرد وجهانی از زیبای به وجود می آو رد؟ شما آفتاب نیستیدولی بر خلآف افتاب توانایی انتخاب دارید .فقط خودتان کارهای هر روز را تعین کنید.اگر در آن روز به دنبال موضوعات منفی هستید،انتظار آن را هم بکشید.چون پبش می آیند.اگرازروزی که سپری میکنید،ساعاتی هیجان انگیزبا چالش را طلب میکنید،تمام اینها به شما داده میشود.چون خودتان آنها را میخواهید .مثل اسپ مسابقه ای که آموزش دیده وبه محض بازشدن دروازه ها به جلو می جهد، فکر شما هم بایدچنان توان تطبیقی با شرایط پیدا کند که به محض اینکه شب میشود، مواجهه با روزنو باشید.صبح که از خواب بیدار میشوی با جملآتیکه امروز چقدر روز خوب است / مه باید امروز کارهای خوب انجام دهم /اگر خواب میبینیدآن را خوب تعبیر کنید زیرا اینها میتواند خودش یک تلقین باشد.زنده گی را برای خود سخت نگیرید چون اگر سخت شد دیگر نمیتوانی آنرا آسان کنی مگر در صورتیکه باز دو باره زنده گی آسان را تلقین کنی. مگر شخص سختگیر هیچ وقت نمی تواند زنده گی را به خود آسان بگیرد.وهمیشه دو چار سختی های زنده گی میشود واز بند مشکلآت خلآص شده نی نیست