زندگی سر برایت خم نخواهم کرد

Posted on at


 


در یکی از روز های  پر ازدحام شهر کابل  با شخصی روبر و شدم که حرفی به گفتن نداشت اما چهره ی ژولیده و خسته وی نمایانگر دردی بود که مرا واداشت که  لحظه ای چند با او سر سخن را باز کنم  وبدانم در شهری که همه در مستی و خوشی خود غرق هستند چی چیزی او را به چنین شرایط تلخ واداشته و تا حال لب به شکایت نگشوده است، بخاطر آغاز صحبت با او گفتم برادر روز چند افغانی عاید داری و توسط این کراچی روز چند کار میکنی.


او با خنده ی تلخ که نمایانگر روزگار  تلخ اش بود گفت درآمد روزانه من  200 الی 250 افغانی است ولی با هفت نفر عضو که در فامیل من زندگی میکند این درآمد ناچیز بوده و بسنده نیست



.


در ادامه گفت:


اما باز هم  تسلیم زندگی نامرد نشده ام و هنوز هم خون در رگانم جاری است و به مبارزه خود ادامه میدهم تا فردای بهتر برای فرزندام که حق شان است بسازم


 


این منم که سرنوشت را رقم میزنم ، سرنوشت و آینده فرزندام به کوشش و زحمت شبانه روزی من وابسته است



از جایم پریدم حتی در فکرش هم نبودم که این مرد آن قدر مبارز قوی و توانمند باشد او در بد ترین شرایط زندگی به سر میبرد ، اما مفکوره اش از انسان های مبارز  بود که همه چیز را در زندگی بدست آورده است در این جا سخن جکسون براون بزرگوار یادم آمد که گفته بود " خیال پردازی برای هدف بیشتر از رسیدن به هدف لذت بخش است " .


این مرد کراچی وان با مفکوره که داشت با تلاش شبانه روزی خود آینده بهتر از امروز را به فرزندان خود در ذهنش منسجم کرده بود.


او برایم یاد داد که در هر شرایطی میتوان از زندگی لذت برد ، زمان را به نفع خود چرخاند واز یافته های زندگی بهرمندی بیشتری حاصل کرد


 



About the author

160