بنفشه بنت محمد عارف شهیم ولدیت شهید نوراحمدخان مسکونه قریه رج مرکز ولایت فراه متعلم صنف 6 مکتب لیسه نسوان توسک ولایت فراه متولد سال 1375 هجری شمسی،سمات بنفشه که هوشیارترین دختر فامیلشان بود درمکتب از اخلاق نیکوبرخوردار بود،درقلب تک تک همصنفیان خود جای خاص وارجمندی داشت استادان مکتب اش که مذکوره را از هوشمندترین دختران صنف ومکتب میدانستند بایک قدربسبت به او میدیدند،سرانجام روزی از روزها بتاریخ 13 ثور1388 هجری شمسی ساعت 11 بجه صبح درجمع از اعضای فامیل در بین موتر سراچه جمعآ دوازده نفر کوچک و بزرگ از اطفال شیرخور و بزرگسال راهی ولایت باستانی هرات شدند از اینکه سر روزبعد یعنی تاریخ 16 ثور 1388 عروسی مامایش بود، خوشی و شادمانی بسی زیادی در روح و روانش چنگ میزد در مسیر راه هرات که موسم فصل بهار بود گلهای لاله رویده و با باریدن باران دوامدار در آنروز طراوش و شادابی بخصوص بخود گرفته بود نظربخواهش بنفشه موتر حامل شان متوقف وقدری از آن گلها بدستان خویش می چیند،متاسفانه آن گل ها بالای مزارخویش چیده و پرپر میشود، تا اینکه درهمینروزساعت 10نیم بجه قبل از ظهرقطارامنیتی نیروهای آیساف راهی ولایت قندهار بوده، چون هوا ابری و بارانی و طوفانی بوده مسردید شان به گفته خودشان تاریک بوده و اشاره توقف برای شان داده تا در کنارجاده متوقف شوند،اما دریور موترحامل شهید بنفشه نظربه تیره گی هوا متوجه اشاره نیروهای آیساف نشده ثانیآ مورد رگباردهشکه های که در بالای تانکهای شان نصب بوده قرارگرفته و از مرمی ها یک مرمی به قسمت رخسارراست بنفشه جان اصابت کرده،بدون آنکه مرمی بزبان شیرینش بیاورد جان به جانانتسلیم میکند و داعیه اجل را لبیک گفته برحمت حق می پیوندد
و شهادت شهید چنان وقتی بوقوع می پیوندد که تمام اقوام و فامیل های مربوطه آماده گی عروسی تازه عروس ودامادی را به یاس و ناچیدی و برگذاری مراسم تکفین ومدفین عذاداری سپری شد،واینکه هوس و آرمان های آن شهید در قلبش زیرخاک سیاه پنهان شد
.به هیچ وجه قابل تحمل و فراموش ناشد نیست روحش شاد باد و یادش گرامی باد انا الله و اناالیه راجعون
نویسنده: سیر حکیمی
