درد وطن ، این درد را با چه دستگاهی آزمایش میتوان کرد ؟ و با چه ابزاری میتوان نابود کرد؟
هر روز در گوشه های سبز و خرم وطن لشکری خونین را باید دید و با گریه های مادران زمین را شست ، گاهی خیال انتقام در سر میگیریم اما افسوس که نمیدانیم از چه کسی انتقام باید گرفت . چشمانمان پر شده از حسرت دیدار دوستانی که آرزوی سالها در کنار هم بودن را داشتیم ، اما انسانهایی از جنس خوک و روباه با زیرکی در بین ما دیواری به بلندی آسمان کشیدند و ما انتظار داریم تا خدای بزرگ آنها را به اعماق آتش فرو برد
لحظه های مهاجرت را با غم دوری وطن میگذراندیم و زندگی در وطن را با تماشای خنجر زدن بر مردم بیچاره و رنج کشیده باید گذراند ، مردمی که سالها شمشیر ظلم متقاطع گردنشان بوده است . هر چند غیرتشان آسمان تمام جهانیان را بلرزه در آورد اما گویی دیگر توانی برای اسقامت نیست و شاید هم دیگر انسان زنده ای وجود نداشته باشد
به هر حال هیچ کس پیدا نمیشود معالج درد ما گردد ، صلح را برایمان به ارمغان آورده و کشتار را از ما دور کند. ما نمیتوانیم به تنهایی کاری را انجام دهیم زیرا تجربه ای نداریم ، نسلی هستیم درگیر کتاب و قلم ، سلاح ما علم ماست ، اما بدون حمایت ممکن نیست ، بخدا قسم ممکن نیست
ای خدای بزرگ دست دعای ما محتاجانه بسویت بالاست ، تنها تو یاریمان میکنی و تنها راه نجات از انبوه غم و غصه تو هستی ، ما را یاری نموده و از چنگ حیوانات درنده ما را نجات بده ... آمین