ازین جعبه ی اسرار!

Posted on at


 


1
شماره‌ای را که شما دایر نموده‌اید فعلا به دسترس نمی‌باشد
اووووووف! عجب پیام اعصاب خراب‌کن مزخرفی! هجوم فکرها و گمانه‌زنی‌های عجیب و غریب که فلانی کجاست، با کی است، چی کار می‌کند و چرا در دسترس نیست. گاهی شنیدن این پیام لعنتی می‌تواند شنونده را وادار کند تا به جنونی آنی مبتلا گشته و موبایل را به زمین بکوبد. به همین دلیل شرکت‌های مختلف تولید مبایل، اقدام به طراحی و ساخت گونه‌هایی از این دستگاه ارتباطی کرده‌اند که به آسانی نمی‌شکند. این همراه اجباری هیچ کجا رهای‌تان نمی‌کند. تا بستر خواب هم شمارا همراهی می‌کند، گاهی در فاصله بین شما و همسرتان، درمیانه‌ی عطش و رخوت بستر نیز میان شما و لذت و آرامش و رخوت فاصله‌گذاری می‌کند. شاید این صرفا خاصیتی جهان سومی از نوع افغانی آن باشد. شاید این نوع استفاده در هیچ جای جهان معمول نباشد و کسی هرگز به مجموعه‌ی فشرده شده از کیت‌های الکترونیکی‌ جاداده شده درون یک قوطی پلاستیکی یا فلزی اجازه ندهد که این‌گونه وارد شرم‌آورترین حریم‌های خصوصی‌اش شود. شاید کسی در هیچ‌جا این چنین معتادگونه توسط این قوطی شیطانی به وجد نیاید، عصبانی نشود، بهم نریزد، دنیایش به پایان نرسد



2
هزاران پیام کتبی کوتاه نامحدود در برابر مبلغی ناچیز‍! هر لحظه، همه جای افغانستان به تمام مشترکین، هرچیز که می‌خواهی بنویس! مصرف بیشتر، تخفیف بیشتر، بسته‌ها و پیشکش‌های گوناگون برای انواع کاربرد‌ها و سلایق! انقلابی از تکنولوژی ارتباطی!
شما چگونه می‌توانید در برابر این تبلیغ«میل مصرف» خاموش بنشینید؟ ذهن افغانی پر است از سرکوب، بی‌رابطه‌گی، دورافتاد‌گی و جدابودگی از همه‌ی آنچه که میل وغریزه‌ی هستن به آن نیاز دارد. پس اغوا امری ناگزیر است. این تبلیغ میل مصرف همچون نسیمی پرشتاب خاکستر از روی آن عطش دیرینه پاک می‌کند، آن من کامجوی شکست‌خورده را تحریک می‌کند برای بهره‌برداری و تجلیل از آن «منیت» فراموش‌شده و سرکوب‌شده. شرکت‌ها آرام نمی‌نشینند. لحظه به لحظه با ارایه‌ی پیشکش‌های تازه این ذهن آشفته‌ی آماده برای معتاد‌شدن را مدیریت می‌کنند. گاهی این ذهن درست اطاعت نمی‌کند چون آشفته است، برمی‌گردد و محاسبه می‌کند و شرمناک می‌شود. اما جای نگرانی نیست، شرکت‌ها پاسخ‌های مناسب دارند. جوایز هنگفت می‌دهند به قید قرعه. اما ما هرگز پشت پرده را دیده نمی‌توانیم


 


.
3
من هم نمی‌دانم به راستی از کی باید شاکی بود. ظاهرا همه چیز مطابق قانون پیش می‌رود. کسی خلافی مرتکب نشده است. اگرهم بشود کسی را مقصر دانست، این خودما هستیم که این همه دخالت این تکنولوژی نیم‌بند دست چندم را در زندگی و حریم خصوصی خود پذیرفته‌ایم و با آغوش باز از آن استقبال کرده‌ایم. کارگذاران و پدیدآورندگان این معادله‌ی چند مجهوله کاملا از هر انتقادی مبرا می‌شوند. می‌گویند شما می‌توانید استفاده نکنید، کسی شما را مجبور نکرده است. خطیبان در منابر نیز مردم را مخاطب قرار می‌دهند و ملامت می‌کنند وسست ایمان می‌خوانند و مدعی می‌شوند که اسبابی این‌چنین، باعث گمراهی می‌شود اما مومنان باید حذر کنند. اما هیچ کس پاسخی درخور ندارد. کسی نمی‌تواند به درستی این همه عطش برقراری ارتباط را تشریح کند و با آن برخوردی بنیادین نماید. سکوتی عجیب حکمفرما می‌شود، انگار می‌پذیریم که تقصیر از خود ماست یا شاید گمان می‌کنیم هیچ مشکلی ایجاد نشده است



4
ما همه گیج لذتی مشکوک از برقراری ارتباط و ارتباط و ارتباط، همچون مجسمه‌های سنگی چشم‌ها و گوش‌های‌مان را سپرده‌ایم به موج تبلیغات به نفع شرکت‌های موبایل که سود‌های کلان می‌برند و حیله‌های تازه طراحی می‌کنند تا چگونه «میل مصرف» را در مخاطبین افزایش دهند. در نظام سیاسی کاریکاتورمانند افغانستان به این می‌گویند رقابت در بازار آزاد، هرکس توان و هوش بیشتر برای بیشتر چاپیدن و چپاول کردن مردم را داشت، تاجر و سرمایه‌دار موفق‌تری خواهد بود. ما هرگز به نشانه‌های ساده‌ای که همه‌ی شالوده‌ی ناعادلانه‌ی این سامانه را فاش می‌کند، توجه نمی‌کنیم. از خود نمی‌پرسیم، وقتی این همه عرضه وجود دارد چگونه می‌شود که به مصرف نرسد. این همه اس‌ام‌اس ظاهرا مجانی، جوایز کلان و اغواکننده، این همه به قول آگهی‌های شرکت‌ها «سهولت» بالاخره باید به مصرف برسد. ما هیچ دقت نمی‌کنیم که وقتی در بدل پولی اندک به ما هزاران پیام کتبی پیشکش می‌کنند، طبیعی است که شبانه‌روز جوانانی کم‌سن و سال به رد و بدل کردن پیام بگذرد. اما با محاسبه‌ی دقیق به سادگی می‌توان فهمید که این پیشکش رسالتی جز ترغیب به سوی مصرف بیشتر با حیله‌ای مزورانه ندارد. و این‌گونه است که جعبه‌ای مرموز و سودآور برای سرمایه‌داران و پدیدآورندگان، همه‌ی ذهن و روان و خلوت ما را می‌گیرد


 



About the author

MasoudHasanzada

اززنده گی نامه های فرمال و سر راست متنفرم. به همین دلیل چنین می نویسم: مسعود حسن زاده ای که حالا و اینجا می بینید در کابل زنده گی می کند،شاعر و منتقد ادبی ست و رهبر نخستین گروه راک و بلوز افغانستان(مورچه ها) ست. روزگارش از راه روزنامه نگاری…

Subscribe 0
160