هزار و یک داستان با فرشته فروغ

Posted on at

This post is also available in:

افغانستان دارای تاریخ هزاران ساله میباشد جاییکه حملات، جنگها، پادشاهی جزئی از تاریخ این کشور میباشد.هرچند این کشور مهد فلسفه، شعر، ادبیات، منطق، ستاره شناسی و سایر علوم بود که برای هزاران سال جایگاه دانشمندان و فیلسوفان بزرگ بوده است.

تحصیلات برای سالها پیش برای افغانها قابل دسترسی نبود و اطفال به مساجد میرفتند تا اصول ابتدایی خواندن و نوشتن را بیاموزند و به عنوان نتیجه هر کس باید هر چیز را به خاطر میسپرد.این به خاطر سپردن باعث میشود تا به نحو خوبی ارتباط بر قرار شود که همان داستان سرایی میباشد.به عنوان یک افغان علاقه بسیاری برای داستان نویسی و داستان گویی داریم. یکی از بهترین سرگرمی های ما در وقت فراغت داستان سرایی و تعریف داستان میباشد.این داستان ها برای نسلها بیان شده اند و به همان شکل اصلی خود حفظ شده اند.

من یادم میاید زمانی که من کودک بودم، آرزو میکردم هر چه زودتر شب شود تا اینکه مادر کلان من برای ما داستان تعریف کند.قصه ها بیشتر در باره جن و پری، علی بابا و 40 دزد بغداد، شاهزاده نفرین شده که عاشق شاهدخت میشود و قصه گرگ و میش و خیلی داستان های جالب دیگر.

زمانی که من کودک بودم و در دوره ابتدایی درس میخواندم پدر من کتاب بسیار برزگ و پر حجمی را داشتند و معلوم میشد که این کتاب برای بار ها و بارها مطالعه شده چون کهنه و فرسوده معلوم میشد و من در زمان ورق زدن آن کتاب بسیار محتاط بودم.این کتاب دارای یک پوش بزرگ و ضخیم بود که عکس روی جلد یک مرد خوشتیپ بود که روی یک مبل نشسته بود و به زنی که روی زمین بود گوش میداد.نام این کتاب "هزار و یک شب" بود.من شورع به خواندن این کتاب کردم هرچند من بعضی از لغات را نمیدانستم چون به زبان دری قدیمی نوشته شده بودند ولی نحوه بیان داستان من را مجبور میساخت تا هر روز این کتاب را مطالعه کنم.

 

کتاب هزار و یک شب مجموعه ای از داستان های غرب و جنوب آسیا میباشد که ریشه آن بر میگردد به افسانه های عربی، فارسی، هندی و مصری. مردی که به داستان ها گوش میدهد شاهزاده شهریار است و زنی که داستان را تعریف میکند شاهدخت شهرزاد است.

شاهدخت به این خاطر هر شب برای شاهزاده شهریار داستان میگفت زیرا شاهزاده بعد از خیانت همسرش به او هر بار که همسر جدیدی را انتخاب میکرد او را با زهر می کشت. وزیر این پادشاه دو تا دختر داشت و شهرزاد هم یکی از دختران بئد که برای شاهزاده کاندید شده بود و او برای نجات خود و خانواده خود هر شب یک داستان را تعریف میکرد ولی داستانها بسیار جالب بودند و شاهزاده بسیار منتظر شنیدن ادامه آنها بود. به همین طریق بود که او قتل خود را هر شب به شب دیگری به تعویق می انداخت.

 

حالا، شاید شما فکر کنید که چرا من درباره این داستان برای شما صحبت میکنم. داستان سرایی و قصه گو از جمله فرهنگ غنی افغانستان به حساب میاید.

من با خودم فکر میکنم که هزاران شهرزاد وجود دارند که در سرتاسر کشورهای جهان میباشند که نه تنها قربانی فیزیکی میشوند بلکه از لحاظ روحی نیز مجازات میشوند.من تصمیم گرفتم تا از هر زن در جهان بپرسم تا اینکه مرا کمک کنند تا اینکه شهرزاد را دوست داشته باشند تا داستان های آنها را به همه جهان بیان کنند و برای حقوق خود مبارزه کنند.

مانند داستان هزار و یک شب من نیز میخواهم هزار و یک داستان از زنان سرتاسر دنیا آماده کنم.

اگر شما علاقه مند هستید تا داستان شما و داستان دوستهای شما شنیده شوند پس من را کمک کنید تا آن را به اشتراک بگذارم.

طوری که یک فیلسوف چینی گفته است: "سفر هزار مایلی فقط با یک قدم شروع میشود" طوریکه ما اولین قدم را برداشته ایم.

لطفا خود را آزاد حس کنید از اشتراک گذاری داستان های خود با آدرس: story.nights1001@gmail.com

 



About the author

favad

favad forough was born in 1 june 1992 from Herat- Afghanistan.is the Vice President of Imperial Services & Consultancy Company. he is graduated from Economics in Herat University.

Subscribe 0
160