هیچ وقت نگرانی را در خود جای ندهید تا باعث درد و رنج شما شود. چرا که نگرانی 2 سال من را تلف کرد 17 ساله بودم که نگرانی ها را در خود جای دادم دوسال من را تلف کرد، هیچ کس بجز خودم مسوول این غفلت و عدم و موفقیت نیست
من در ان موقع برای همه چیز نگران می شدم. از کار، سلامت و خانواده خود در تشویش بودم و خود را کوچک و حقیر می شمردم بقدری می ترسیدم که نمی خواستم در خیابان با اشنایانم روبرو گردم و اگر اتفاقا به یکی از دوستانم بر میخوردم چنین وانمود میکردم که او را ندیده ام بخاطر که از سرزنش او ترس داشتم .
حتا به خاطر همین ترس و ناراحتی چند کار خوب و پر منفعت را از دست دادم.
بلاخره در یک صبح ، پس از 2 سال نگرانی و تشویش توانستم بر اضطراب و ناراحتی فایق ایم و جلوی نگرانی را بگیرم . در ان وقت من به ملاقات یک شخص رفته بودم که به مراتب مشکلات زندگانیش بیش از من بود ، اما زندگی او پر از نشیب و فراز بود . من در ان روز به او حسد می بردم و از خدا می خواستم من هم می توانم چون او باشم .
من به تجربه در یافته ام اگر صبر و حوصله داشته باشم نگرانیهائی که مرا از زندگانی سیر می سازند حبابهای صابون بزودی نابود می شود . از ان موقع به بعد انزا اجرا می کنم ، در نتیجه کمتر نگران و ناراحت می گردم ، با گذشت زمان قسمتی از مشکلات و ناراحتی های ما بر طرف می گردند و ان چیزهای که امروز ما مضظرب و ناراحت می کند فردا وجود خارجی ندارد فقط باید کمی صبور و بردبار بود .
پس گفته می توانیم که گذشت زمان مشکلات را حل میکند . اگر ما با ان مشکلات مبارزه کنیم ، دوستان ایا گذشت زمان مشکلات شما را حل کرده است ؟ یا خیر.
نویسنده : انوش بارکزی