تضادسرچشمه خشم

Posted on at


 


ما همیشه از تضاد در هر جاه سخن میگویم تضاد در حقیقت مظهر عدم انطباق انسان با هستی می باشد منظور از تضاد اینست که انسان صد در صد وجود و اراده اش به یک سو حرکت نمی کند و اگر هم حرکت به علت کیفیتی که در باره آن بحث میشود دارد به کندی انجام می گیرد.



وقت که غرایز سرکوب شد و در نزد انسان امکان می یابد برای ارضا خود اقدام نماید با نیروی های جسمانی روبرو میشود و در اثراین کیفیت وضع خاصی بوجود میاید که آنر تضاد می نامندمسله ای که در اینجا باید به آن اشاره شود اینست که چرا غرایز سرکوب شده تا یک زمان خاص نمی توانستند ارضا شوند و اکنون امکان بوجود آمده است که بتواند ارضا شوند.


چون غرایز همیشه به علت محدودیت های معقول یا غیر معقول محیطی دچار محدودیت بوده و بعدا که تغییرات در محیط بوجود میاید و شرایط مساعد تری از نظر ارضا غرایز ایجاد می گردد باعث پیدایش تضاد می شودپس چنانچه ملاحظ می شود تضاد همیشه متعاقب تغیرات محیط زیست میشود.


انسانی که دچار تضاد است مانند فردی می باشد که در یک زمان می خواهد هم قطب شمال و هم قطب جنوب برود تضاد بسیار شدید در نزد افرادی که دارای شخصیت وسوسه اجباری می باشد


.


ما در این جاه به دو موضوع مهم که مورد تضاد است اشاره میکنیم یکی اینکه تضاد از سلول مغز انسان و حیوان سرچشمه میگیرد و بروز تضاد دارای رابط ای بسیار مستقیم با گذشت فرد بوده و بروز تضاد اتفاقی نیست در این جاه مثل از یک دانشجو می دهیم.


فردی را در نظر میگیرم که دانشجو بود وشدیدا به پدر و مادر و افرادخانواده اش علاقه مندی و دلبسته است این فرد تا زماتی که دانشجو است دارای تضاد نیست ولی بعد از فارغ تحصیل شدن و با در نظر گرفتن اینکه بسیار علاقمند به ادامه تحصیل است مجبور است به کشور دیگری رفته و دوری خانواده خود را تحمل کند چنین فرد در اثر مواجه شدن با چنین وضعیت دچار تضاد می شود.


ممکن است در اثر شک و تردید نتواند چند سال تصمیم بیگیرد بعضی ها در جامعه که زندگی میکنند از اثر اتفاقاتی که در بین دو قوم بوجود میاید در تضاد در حوا س آنها ظاهر میگردد و از هر گونه کار ناشایسته دریغ نمی نمایند.


جنگ و خون ریزی از جمله راه به وجود آمدن تضادهای قومی قبیلی میباشد که در هنگام قتل صورت میگیرد تضاد در هنگام پدیدار میگرددکه انسان از آن رنج میبرد و میخواهد که آن را از بین ببرد و از چیز بترسد در این جاه است که خشم انسان بر انگیخت شده و در مقابل آن حسادت پیدا میکند.



حقیقت است که در قرون و در تمام قاره های دنیا هر نسلی توده از مردم دچار تضاد با هستی و با خود میشود البته در عصر حاضر بسیار مردم دچار تضاد های گونا گون میباشند بسیار از حوادث ناگواری از همین تضاد سرچشمه میگیرد و باعث بوجود آمدن حوادث نا مطلوب میگردد.


بنظر میرسد که انسان دارای رابط ویژی با زمان میباشد یا دارای سرعت محدود است برای تغیر محیط کوشش مینماید که از انداختن تضاد در بین عده مفاده بدست بیاورد مثل اینکه آب را گل آلود ساخته و ماهی بیگیرد در حقیقت این چنین اشخاص از دیگران بطور نادرست سوه استفاد نموده و دیگران را آله دست خود میسازند پس راه



بهتر این است که تخم تضاد از وطن و از بین هموطن خود دور ساخت تا بتوانیم که یک جامعه مترقی و مرفوع داشت باشیم و همیشه در ترقی و پشرفت وطن خود سهیم باشیم


نویسنده عبدالقهار کبیری



About the author

160