امروز به یاد تک تک روزهای که باهم بودیم دل من گرفته است
امروز دل من به وسعت آسمان ها برای تو تنگ شده است
امروز انگار بغض تازه یی از نو در دل من شکسته شده و از سقف دلم داره باران می چکه
امروز هیچ غروبی غمگین تر از دوری تو برای من نیست
امروز بی تو بودن انچنان برایم سنگین شده که به هر آیینه یی نگاه میکنم میشکند
امروز احساس میکنم که من تنها ترین تنها هستم بدون تو
امروز اشکای چشم های من به خاطر تو میریزد ،امروز بی قرار تو هستم و دلواپس نگاه تو هستم .
امروز بیا و مرا در نهانی ترین گوشه یی آغوشت پنهان کن آنجا که هوا از رویای بهار شفاف تر است و باران سرود آفتاب را تکرار میکند
در آغوشی که نامش دوست داشتن است مرا پنهان کن
و با آمدنت کویر دستانم را شگوفه باران کن
وقتی زیبا ترین آغاز را باتو تجربه کردم امروز بیا و تا زیبا ترین پایان با من بمان .
راز چشمهایت ستاره بختم است که می درخشد امروز بیا و مهتاب را در نگاهم زمزمه کن
خنده که سالهاست در گلوی من گم شده امروز بیا و با لبهایت خنده را در چهارسوی زمان دوباره فریاد بزن
تمام هستی من تو هستی
نویسنده : اسراء امید