امروز یک حال دیگری دارم،گاه به گذشته می اندیشم و گاهی به اینده، اینده ای که نامعلوم است
 احساس می کنم  یاس و ناامیدی در من رخنه کرده فکر می کنم روزنه ی امیدم را گم کرده ام اما نمی دانم در کدامین جاده ، شاید مسیری که من از آن گذشته بودم دیگر وجود نداشته باشد و یا شاید هم با هر قدمی که به جلو بر می داشتم پل های پشت سرم را خراب میکردم
شرایط فعلی من نتیجه رفتار خود خواهانه کسانی است که فکر می کردم آنطور که باید مرا را درک می کنند و خود واقعی مرا می شناسند و دوست دارند اما افسوس و صد افسوس که همه به دنبال علایق خودشان هستند و تلاش بر تغییر دیگری دارند و این نهایت خود خواهی است.
 
بیاید به آزادی فردی یکدیگر احترام بگذاریم
 به عقاید
به روش زندگی
به نوع پوشش
و به . . . . . . .
 
هر انسان روش زندگی متفاوت دارد این تفاوت ها به قدری زیاد و پیچیده است که اگر خود فرد هم بخواهد تغییرش دهد با مشکل مواجه می شود
در زندگی هر کس تغییراتی به وجود می اید ممکن است گاهی از این تغییر لذت ببرد مانند تجربه ی یک عشق شیرین
اما گاهی هم این تغییر,زندگی را به کامت زهر می کند مانند از دست دادن یکی از اعضای خانواده ات
پس یکم به فکر دل من باش منی که  با تغییرات زیادی دست و پنجه نرم کردم و الان این گونه ام  
گاهی موجب آزارت می شوم و گاهی باعث شادیت
گاهی به توحس نابودی می دهم وگاهی حس زندگی
به گونه ای که در مقابلم بی تحمل می شوی و مرا به خدا می سپاری
 یکم فکر دل من باش که ساده رد می شوی از رویش،یک روز عاشقم بودی پس کجاست ان دیوانگی هایت
 
 نویسنده:ناهید بیکران