بچه نمی خواهم

Posted on at




در دنیای سر گر دانی ماه هر کس سختی وعقیده دارد.یکی از نداشتن بچه می نالد،دیگری از دوگانگی بودن وسومی فریاد می زند که بچه نمی خواهم.همین گلایه ها خواستن ها ونخواستن ها خیلی از زندگی مشترک خانواده گی را نا پایدار و متلاشی می سازد این هم یک نمونه آن


سه سال پیش از دواج کردم و بیش از یک سال از از دواج ماه نگزشته بود که شوهرم با من بد رفتاری راشروع کرد،و هر شب مست به خانه می آمد،و هروقت با او اعتراض می کردم با مشت ولگت جواب مرا می داد.علت بد رفتاری شوهرم با من این بود که من بچه می خواستم ولی شوهرم با بچه دار شدن ما مخالف بود،او هیچ وقت به خواست های مه توجه نمی کرد وبامن به مثل یک برده برخورد می کرد همیشه درمقا بل حرف هایم ونظریاتم ایستاده گی میکرد ونظریات خود را بر می قبولاند.از بدرفتاری ها ونا سزا گوئی ها ومشت لگت زدن ها به تنگ آمده بودم تقاضای تلاق کردم.



 


بلی دوست های عزیز هر گاه این شوهر با وظایف خویش وحقوق همسر خویش آشنا بود هر گز زندگی گرم وشیرین خودراتلخ نمی کرد.خود و همسرش راه به این فلاکت گرفتار نمی کرد.با توجه به عمق این مطلب در می یابیم که،زن اشتباه کرده که شوهری مشروب خواروبد اخلاق انتخاب کرده زیرا رسول الله(ص)فرمود:اگر شراب خوار مریض شد به عیادت اش نروید،واگر پیشنهاد ازدواج داد نپذیرید


 



بلی!افراد جامعه به همان اندازه که ازبرنامه های اسلامی و مقررات آن فاصله می گیرندوعمل نمی کنند،به بد بختی وفلاکت می افتند،وهر قدر که بنالند دیگر دیر نشده بلکه فرصت های فراونی برای آنها است تا راه سعادت خویش را انتخاب نمایند.زندگی مشترک راه باید اساس اش را با اعتماد همپزیری محبت وصفا وصمیمی گزاشت نه به  کینه و خشونت. ویک مطل عامیانه داریم که میگویند ماهی راه که هروقت  از آب بگیری تازه است،پس بیایند دوست های عزیز از همین حال به مثبت اندیشی آغاز کرده با خود فکر کرده نواقص را از وجود خود دور کرده وعمل بدیل مثبت آنرا دریافته در وجود خود نهادینه کنیم.


 


نویسنده:سید علی اصغر یعقوب زاده


 



160