مرد دهاتی

Posted on at


مرد دهاتی



یکی از روزها یک مرد دهاتی شنیده بود که عینک برای مطالعه خوب است و می تواند به وسیله آن خوب کتاب بخواند.بعد ازآن رفت به مغازه عینک فروشی تا عینک بخرد.عینک فروش یک جفت از عینک ها را برایش نشان داد.اما مرد دهاتی پشت سرهم عینک های دیگر را می دید و این فرد به کارش ادامه داد و همچنان عینک های دیگر را پشت سرهم امتحان می کرد.و مرد دهاتی هرباربعداز نگاه کردن عینک ها می گفت من این ها را قبول ندارم میشه بقیه عینک ها را برایم نشان بدی.بعد از چندین بارتکرار این کار" مغازه دارخسته و عصبانی شد و گفت آقای محترم می توانی خودت همه را چک کنی وقیمت هایش را بخوانی من باید به بقیه مشتریانم برسم.مرد دهاتی گفت:!!!! اگر من می توانستم بخوانم پس چرا عینک برایم می خرم.



About the author

160