آرزو دارم که کاش می بود تپه ای سبز بر فراز کوه های بلند وعظیم الجسه ونهری خوروشان به رنگ آبی آسمان
هاکه از کنارش می گزرد.ومی بود شاپرک هایی بابال هایی هفت رنگ به رنگ رنگین کمان که هر رنگش بیان گر نعمت وقدرت خداوندیست.آری همان جاست سرزمین آرزوهایم که عاری از عصیان ؛کدورت ویاناامیدی است.همان جاییکه زمانی شب چادر ساهش را پهن می کند بانشتن زیر چادرش وشمردن مروارید هایی که به آن وصل است
غم وانده روزګاررافراموش خوهی کرد.وسرزمین آرزوهای هرشخص جایی است که هیچ کس بدون اجازه ی اووارد آن جاشده نمی تواند.برای هر شخص تازمان مرګ سر زمین آرزوهایی است که به آن فکرکند واګر مشکلی داشت به امید رسیدن به آرزوهایش در مقابل صبر کند .ودر خیالات بارفتن به سر زمین آرزوهایش مشکلاتش را فراموش کند
.