افکار عمومی

Posted on at


افکار عمومی


افکار عمومی، محصول ارتباط وارتباط عبارت از جریان انتقال اطلاعات، احساس ها، خاطره ها وافکار در میان مردم است. ایجاد ارتباط اساس جامعه وامر ضروری وحیاتی برای انسان است، زیرا تنها به وسیله ارتباط است که انسان می تواند در صدد رفع نیازمندی های مادی ومعنوی خود برآید وبه زندگی خویش ادامه دهد. انسان تنها در ارتباط است که می آموزد واز ارتباط است که فرهنگ زاده می شود .امروزه افکار عمومی از عوامل مهم زندگی اجتماعی است وبه همین دلیل مورد توجه جامعه شناسان وروان شناسان اجتماعی می شود. زیرا بادستیابی به افکار عمومی وبررسی ابعاد گوناگون آن، می توان از اتفاقاتی که احتمال وقوع آن ها در آینده میرود آگاهی یافت


.


تعریف افکار عمومی : افکار عمومی مجموعه عقاید افراد یک جامعه نیست به موضوعی است ، که افراد درباره آن موضوع، دارای علایق و منابع مشترکی هستند. وبالاخره افکار عمومی قضاوت عمومی یک جامعه خود آگاه است، که پس از بحث وانتقاد در باره مهمی به توافق می رسند. از تعریف دو ویژگی افکار عمومی معین می گردد


.


افکار عمومی فقط در جامعه خود آگاه، یعنی جامعه که نسبت به مسایل زندگی اجتماعی خود، با آزادی فکروعاطفه ، توجه وتامل می کند، امکان پذیراست . از این رویک جامعه که اعضای آن تابع آداب ورسوم خشک پیشینان خود هستند، اصطلاح افکار عمومی در مورد شان صدق نمی کند.


افکار عمومی از بحث وانتقاد حاصل می شود، زیرا در جامعه که برخی از مسایل بدون چون وچرا مورد پزیرش عمومی قرار گیرند، افکار عمومی پدیده نمی آید


.


اهمیت افکارعمومی : انسان برای اینکه بتواند به امنیت ورفاه دست یابد، باید نفوذ افکار عمومی را به طور کلی ارزیابی کند. مابراساس الگوی افکار عمومی در سطع کل جامعه می توانیم رفتار های مردم را پیش بینی کنیم . توانایی پیش بینی رفتار های مردم، دارای ارزش بسیاراست، زیرا به انسان این فرصت را می دهد که کوشش های خود را در جهت مناسب سوق دهد


.


گرچه پدیده افکار عمومی مقوله جدیدی است، اما از لحاظ تاریخی با پیدایش دولت ها وحکومت ها وعکس العمل های تبلیغاتی آن در عرضه زندگی سیاسی به وجود آمده است .هرودت 5 قرن قبل از میلاد آن را به عنوان "فضیلت سیاسی عامه" بازگو میکند. وبعد ها ناپلیون بناپارت اعتراف کرد که حکومت را می توان با زور سر نیزه به دست آورد ، اما برای حفظ آن باید به سر نیزه، به افکار عمومی تکیه کرد. به این ترتیب تا اواخر قرن هجدهم میلادی افکار عمومی قدرت مرموز، غیر قابل درک ومخربی بود که برای حفظ وثبات حکومتها ، اندیشمندان سیاسی را مجبور به شناخت ومدارا با آن کرده بود .


از قرن نوزدهم، در جوامع غربی افکار عمومی توجه بیشتری را به خود جلب کر، زیرا هم اساس تجاری وهم پایه های سیاسی داشت. معمولاً در حکومت های دموکراسی کسانی که قدرت به دست آن هاست، سعی می کنند برای پاسخگویی به آرمان های عمومی مردم، شرایط وامکانات مساوی را در اختیار آنها قرار دهند واگر ایجاد آن امکان پذیر نباشد، شرایط روانی را طوری فراهم میسازند تا هر فرد متقاعد شود که به وضع شخصی وی نیز فکر می شود وبین او ودیگران تفاوتی وجود ندارد، عدم اعتنا وبی توجهی به افکار عمومی بی اعتمادی عمومی را فراهم می سازد. به همین دلیل، رهبران سیاسی همواره آنرا در نظر داشته و در اکثر اقدامات توجه خود را به عکس العمل های احتمالی مردم معطوف میدارند


.


اهمیت روز افزون افکار عمومی در دنیای امروز به خصوص در جوامع صنعتی، رهبران سیاسس را واداشته است تا برای جلب همکاری مردم ، بیش از پیش به نگر شها، باور ها وتمایلات آنان توجه کنند به منطور تامین خواستها ونیاز های گروهی با وسایل گوناگون، افکار عمومی را با خود هماهنگ سازد. برای این منظور موسسه های چون "موسسه بریتانیایی افکار عمومی" "موسسه رای جویی گالوپ در امریکا " 2 وموسسه فرانسوی افکار عمومی وجود دارد وبررسی های بسیار را در زمینه افکار عمومی ونظر سنجی انجام می دهند .


نویسنده :جواد نوروزی    



About the author

jawad3noorzoy

One of the womensannex writer

Subscribe 0
160