اين يك دلنوشته است براى همراهان، منتقدان، مشوقان و دوست دارانى كه همه اين سالها را در كنار هم بوديم و مانديم و حتى آنهايى كه معنى لحظهاى سكوت و تامل را مىدانند
غم و شادى دو واژه خاص در خلقت و زندگى آدميست. مىشود در همه غمها شادى به ديگران هديه داد و در شادىها غم ديگران را كم كرد.
واى به روزى كه غم را به اجبار به ديگران تحميل كنيم و شادى آنها را با بددلى و خودخواهى بگيريم.
در اين روزهاى از دست دادن عزيزانمان چه خوب است به گفته خود شما همراهان كارهاى لازم مثل كمك رسانى، دلجويى، ديدن بيماران، شاد كردن و خيلى كارهاى مفيد ديگر انجام داد تا در همين روزهاى غمگين هم شادى جريان پيدا كند.
زندگى جريان دارد چه بخواهيم چه نخواهيم!
مرگ، خوب يا بد، ميزبان همه ماست.
همه اين دلنوشته بر گرفته از نوشتههاى تك تك شماست وقتى بىغرض و صاف با دلهايتان پيشنهاد مىدهيد، نقد و حتى تشويق مىكنيد.
اين دلنوشته كپى برابر اصل شما انسانهاى خوب است براى لبخند زدن به زندگى كه گاه تلخ و گاه غمگين ميشود
قدر شناس لحظات خوب و بد زندگى باشم و باشيم، تلخى و تلخكام كردن جز تيره نمودن قلب و روحمان چيز ديگرى در بر نخواهد داشت.
به احترام تمامى كسانى كه ديگر در بين ما نيستند لحظهاى با احترام سكوت كنيم و بيانديشيم كه كجاى اين قصه خلقت و زندگى نشستهايم.
روزگارتان به سربلندى