نامه ام برای خدا

Posted on at


                              


سلام خدای خوبم!
برایت نامه نوشتم, میخوام بفهمی که من واقعا بیدار شدم....
تا حال از تو فقط خواستم ولی هیچگاه فکر نکردم خودت چه میخواهی . هیچگاه ازت سوال نکردم و هیچگاه نخواستم به سوالای تو جواب بدم...
ولی امشب فقط هوای تورو دارم,میخوام فقط برای خودت بنویسم, میخوام بگم معذرت میخوام به خاطر تموم کارهای که برای من انجام دادی ولی من یا نادیدش گرفتم و یا هم نتیجهء چانسم دونستم...
وقتی برای دیگران چیزی رو میدیدم شاید فقط آرزوی داشتنش رو میکردم اونم نه جدی, ولی دیری نمیگذشت که مملو از اون آرزو بودم, خوشحال میشدم ولی یادم نیست چه وقت ازت سپاسگذاری کردم....اصلا یادم نمیایه.
گاهی وقتا به نداشتن هایم فکر میکنم, اگر صبر کنم بعضی هارو به من میدی ولی بعضی های دیگه اصلا نصیبم نمیشه, بعد ها میدونم چه نعمتی به داده هایت و چه حکمتی به نداده هایت بوده.
روزهای که شاد بودم به خودم فکر میکردم, به آینده ام, به زندگیم....ولی وقتی غمگین میشدم, وقتی خودرو در میان چهار دیواری از موانع میدیدم, اون وقت به یاد تو میافتادم...
چرا؟




یعنی اینقدر من خودخواهم؟
نه! من به مقابل کسیکه اینقد منو دوست داره بی تفاوت بوده نمیتوانم....اصلا.
شبهاییکه گریه میکنم, هرکس میتونه به من بگه آروم باش ولی نمیتونه برام آرامش بده ولی تو با هر گریه کردنم همرایم گریه کردی. در رگ رگ وجودم جاری میشی تا به من آرامش بدی.
خدایا!!!
منو ببخش!
به خاطر تموم اون لحظاتیکه دلتو شکستم بخاطر دلخوشی دیگران.
به خاطر تموم اون دقایقی که تو منتظرم میماندی ولی من منتظر دیگری بودم.
منو ببخش بابت همه چیز.....
میفهمی, لبانم خشکی میکنه, با هیچ آبی سیراب نمیشم...منتظر آب رحمتت هستم...خدایا اینارهم تشنه ام نگذار...
میدونم بندهء خوبی نبودم ولی به خوب بودنت باور دارم.
دست منو بگیرخدایا چون چون بدون تو من هیچم هر چه هست فقط تویی......تو  



About the author

ritasaqeb

student of economy faculty of herat city

Subscribe 0
160