استقبال از لحظه ها.
غم آهسته،آهسته چهار طرفم را حصار کرد... وخود را همچون تناب بدور تنم استوا…
Browse all samaseddiqi's Blog Posts
آه وناله
شبی با آه و ناله روی سوی خدا کردم! چشمانم را بستم،اندکی اشک ریختم !.... وبا…
"نماز"
تنها راه رسیدن به خداوند"ج"و رفع گناهان مان نماز است... نماز یکی از شاخه ه…
«مادر»
مادر گرانبها ترین موجود هستی،که از طرف خداوند"ج"برای بشر ارمغان شده است.…
حسن سخت عاشق خواهر خود نرگس وخانواده اش!
حسن 8 سال سن داشت با پدر ومادرش ویک خواهر کوچک اش با وضعیت اقتصادی بسیار …
شب یلدا
شبی از شبهای سرد ز مستان! با همه دلتنگی های روز گار! چشم به دریچه آرزو داش…
زندگی
زندگی! میدانی من کیم؟میدانی ازکجایم؟میدانی هدف آینده ام چیست؟ آیا تابح…
رویادرعالم خواب»
شبی ازشبهای سرد زمستان که تمام جا راسردی گرفته بودتنها نشسته بودم. بیرو…
