پدیده یادگیری مانند همه پدیده ها و روندهای دیگر نیازمند شرایطی است که برای رسیده به آن باید فراهم گردند و زمین ساز روند یادگیری باشند. این شرایط را بصورت خلاصه خواهیم آورد تا دوستان خواننده از آنها مستفید گردند.
نخستین شرط یادگیری عبارت از انگیزه می باشد. تا زمانیکه انگیزه ای برای کاری وجود نداشته باشد, یادگیری بصورت درست و کامل آن صورت گرفته نمیتواند پس منطقی است که یادگیری را نخستین گام در جهت یادگیری بدانیم و آنرا مورد توجه ویژه قرار دهیم.
در مورد انگیزه و انگیزش تعریف های متفاوت صورت گرفته است که به شکل نمونه یکی از تعریف های جامع و فراگیر آنرا در می آوریم. انگیزه عبارت از محرک درونی و ذاتی است که خواسته ها و هدفهای فرد را شکل و ساختار می بخشد و تمام نیرو, قوه, توان و کنش فرد را برای رسیدن به آنها متمرکز و یکجاه میگرداند.
دومین عامل مهم در این راستا عبارت از وجود مساله می باشد. تا زمانیکه فرد احساس نکند که درگیر مساله شده است و برای آن باید راهی بجوید, هرگز در پی یادگیری و کنکاش برنخواهد آمد تا داشته هایش را افزایش دهد. اما اینکه چی زمانی افراد احساس وجود مسله را در خود میکنند. همیشه مسله یا مشکل زمانی احساس میگردد که مانع رسیدن فرد به هدفها او میگردد و یا در جهت ارضای انگیزه ها و خواسته هایش مانع میگردد. انسانها بشکل فطری عادت دارند تا تمام چیزهایکه مانع راه شان اند را بردارند تا به اهداف خود برسند. پس وجود مسله در این زمینه یک قضیه کاملا واقعی است که در وجود همه افراد اتفاق می افتد.
سومین عاملیکه شرط مهم یادگیری پنداشته میشود عبارت از پاداش است. حس سود جویی و طمع جویی انسانها سبب میگردد تا آنها به دنبال پاداشت در زندگی و کار خود باشند و از هر عامیلکه در این راستا یاری میکند کمک بگیرند. یادگیری یک پل خوبی برای رسیدن به پاداش است. شاید بتوان پاداش را یکی از عام ترین عامل های یادگیری دانش که مشوق بسیاری در این روند می باشد. اما بصورت خلاصه و جامع چی تعریفی میتوان از پاداش داشت؟ پاداش عبارت از آنچه که در اثر یادگیری برای فرد یادگیرنده حاصل میشود و سبب رضایت خاطر او را فراهم میکند می باشد.
انسانها خواستار فعالی های اند که دو شرط ذیل را در خود داشته باشد, نخست اینکه جدید باشد و دوم اینکه کمی سخت باشد. کارهای جدید انگیزنده اند و انسانها را بسوی خود جلب میکنند. کارهای قدیمی و تکراری بارها در زندگی فرد تکرار شده اند. به این اساس او دوست دارد که دست به تجربه کارهای دیگری بزند که برایش تازگی داشته باشد. کارهای ساده و پیش پاه افتاده نیز کسل کننده و خسته کننده اند. افراد نیاز دارند تا کمی با سختی دست و پنجه نرم کنند و پیچیدگی های واقعی کار و زندگی را تجربه کنند بنا بر این کارهای که کمی سخت و اند و نیاز به تلاش بیشتر دارند نیز فرد را به سوی خود تشویق میکنند تا به آنها دست زند.
