رویا تاریکی

Posted on at


 


در تاریکی چه کارهای کرده اند !


چه کلمات وحشیانه برزبان آورده اند !


چه لذتهایی چشیده شده چه احساساتی برباد شده چه قلبهای شکسته شده



ستارۀ ها گذاشتن شب را نشان ندهید؛


ماهتاب شعاع خود را بپائین میفکن


بر روُیا ی تاریک من نور مپاش



در هوای معطر خواب آلور؛


خیالات غریبی جمع میشوند ؛


ویک آرزوی کوری –


جان رابا آتش انتظار میسوزاند ؛



در میان سکوتی که سنگین وشرین است –


صدا نفس زدن تندی میآید –


این صدای نفس یک عاشق غیر مرئی است


این عاشق از عالم ارواح میآید ؛


عشق این عاشق مرگ است


،


در تاریکی یک کاری شد،


یک کلمه وحشیانه گفته شد !


یک لذت چشیده شد یک احساساتی بر باد شد – یک قلب شکسته شد


ستارۀ ها گذشتن شب را نشان ندهید


!


ماهتاب شعاع خود را پائین میفکن !


من خواب می بینم ، خواب من راجع به یک شب تاریک وحشت انگیزی است


ماهتاب در این فضای تاریک نور مپاش


 



About the author

mozhdah

I'm Mozhdah Mohtasebzadah,I'am From Afghanistan and I live in Herat city
I'm Graduatied From Goharshad High school, and right now I study at Herat University

Subscribe 0
160