ای کاش یک پرنده بودم

Posted on at


ای کاش یک پرنده بودم! ودر آسمان آبی ووسیع خدا بالهای کوچکم را به پرواز در میآوردم. وازآن دوردستها  با یک دیدگاه دیگر به دنیا مینگریدم و میگفتم انسان رااز جهت شناختش نسبت به خودش وخالقش مربوط به یکی ازاین 4 دسته میدانم.



دستۀ اول : کسانی اند که گودال جهل ونادانی در زندگی شان حفر است وزندگی را درحد گذراندن شب وروز یافتند. بدون هدف واراده زندگیشان را سپری میکنند، با دستان خویش زندگی وعاقبتشان رابه سوی زوال وناامیدی میکشانند.


دستۀ دوم :آنهای اندکه افکار حقایق عظمت خدا درکا ئنات، به اذهانشان هویدا میگردد.اما ازدیادغرایض وهوس برعقل ومنطق وجودشان غلبه نموده و آنها را ازتعیین هدف ومسیر درست بازمیدارد.


دستۀ سوم آنهای اند که: خود را به سوی پژوهش راز حقیقت خدا سوق میدهند. ودروجود خود معرفت خدارا پیدانمودند. وکسانی اند که عقل ودانش آنها بر احساساتشان پیروز است. ومنطق رادرزندگی هدفمندانه خود پیاده نمودند، آنها توفیق جنبش به سوی واقعیت هارا دارند.


دستۀ چهارم: کسانی مربوط به این دسته اند که زیادتر ازهمه دستشان به معرفت خدا رسیده و خدارا به دلیل عظمتش ستایش  کرده وباداشتن بصیرت چشم به او پناه آوردند. وپیامبران ودوستان قریب او هستند که هرگز خود راتسلیم هوای نفس خویش نکردند.


من بادنیای کوچکم وباقلب ظریف وبالهای باریک ونازکم آرزوی بودن به دسته سوم را میکنم. چراکه متعلق بودن به دسته چهارم از شایستگی من بیرون است.


خداوند هرکدام مارابا یک عالم جداگانه خلق نموده ونعمتهای بیشماری برابمان بخشیده پس ای انسانها غافل پنجرهای ذهنتان را بگشاید. حدس بزنید که خداوند درحکومت این کا ئنات عظیم چگونه قدرت بینظیرش را حفظ میکند ،حتی برای لحظۀ به خواب نمیرود، آگاه است از همۀ خلقتش.


 ما انسانها وقتی بهای این قدرت ومهربانی را درک میکنیم که برای همۀ ما خیلی دیر شده وراه برگشتی وجود ندارد.


 در چشم وقلب این پرنده نوری تابیده که دیده اش را روشنی بخشیده و این نور، نورایمان است والهی! که حتی به چشم اکثریت مردم خاموش است وپنهان .!!!!!!!!


 نوشته از:"سمانه ضیاء"



About the author

160