عاشقانه زیستن

Posted on at


باز هم ميخواهم تكرار باتو بودن را تجربه كنم

تجربه هايم همه بوى تورا ميدهد


نميتوانم آنچه بين ما گذشته را براى كسى بگويم

باورنميكنند آنچه را كه باورم شده است

چند روزيست سوالى ذهنم را سخت به آزار ميكشد: هنوز هم دلت برايم تنگ ميشود

اين بارميخواهم باتو ماشدن را تجربه كنم

با تو به آفتاب سلام بگويم

ترا به مهمانى گنجشكانى كه فروغ فرخزاد حسرتش را ميخورد دعوت كنم


تمام دنيارا برايت ميخرم ، مبادا جايى بروى كه سهم من نباشد

قهر توباريدن باران غم دردل من است

باران شديد تر ميشود و يخ هاى غرورم را آب ميكند و اينگونه غرورم را زيرپايت ميريزم

وقتى شانه به شانه ام راه ميروى ، با خودم ميگويم : اى كاش هيچ گاه خيابان به آخر نرسد تاهميشه همسفر زندگى ام باشى


با تو به اوج آرامش ميرسم

دستهايت پشتيبان راسخى براى دشواريهاى زندگى ام هستند

و اين است عاشقانه زيستن دركنار تو

 


پايان


 


 



About the author

nooriya

نوريه عرفانيان استاد درليسه عالي نسوان تجربوي

Subscribe 0
160