من تو

Posted on at


در بدترین لحظات کسی است که تو را یاری می کند در حالیکه در لبه ضخره ای دستت را می گیرد بعداز این به او اعتماد می کنی بااو میخندی بااو گریه می کنی با او به اسمان وستاره ها میبنی اگر چه دوراز هم اما رویاها یکییست درد هایکیست ارزوها یکیست . با گذشت زمان مانند یک روح در دو جسم می شوی مانند گلی میشوی که بدون نور افتاب پجمورده وزیبای خود را از دست می دهد با مثل چتری میشوی که در انتظار باران است .ان دوست است

 

 

همچین کسی در زندهگی من زمانی داخل شود که ناکامی ها مرا به سوی گرداب زنده گی میبردن دستم راه گرفت وباعث شود که با دید تازی به زنده گی نگاه کنم وتنها غم هایش را نه بلکه از خوشی هایش نیز مستفید شوم او به قهرمان زنده گی من تبدیل شود زمانی در زندهگیم داخل شود که دیگرقدرت مقابله با زنده گی را نداشتم .برایم گفت که تا زمان مرگ فراموش نخواهم کرد در ان لحظه به فکر این بودم که شاید بهتر است از هین همه رویاهای محال دست بردارم وبه انچه دارم قانع باشم اما او کاملا متفاوت می اندیشیدوبرایم میگفت اگر در مقابل هر مشکل کوچک سر خم کنی به زودی از اسمان به زمین خواهی خورد وهمه رویاهایت به کابوس تبدیل خواهند شود خود را کوچک نشمار اگر این قسم فکر کنی در بین پاهای افرادلاگد مال خواهی شود . او کشتی شکسته در حال غرق مرا به ساحل خوشبختی ها سوق داد در حالی که فکر میکردم که من لایاقت خوشبخت بودن را ندارم و زندگیم با غم شروع وبا غم ختم خواهد شداما او در سدد این بود که تمام این فکر ها را از سرم بیرون کند مثلیکه میخواست من با دید جدید به زندگیم بنگرم

 

 

میخواست در زنهگیم ارزو ورویا های داشته باشم که به تحقق انها ایمان وباور داشته باشم ودر زندگی همیشه به دنبال ارزوهای هدف های باشم که وقت برای فکر کردن به چیز دیگری را نداشته باشدانقدر مرا به خود عادت داده که تمام وقت به دست گیری او محتاج شدم اما همیشه ترسم از این است که روزی ازهم جدا خواهیم شد ایا میتوانم بدون او این راه را ادامه دهم

 

 

اما او همشیه به ما میگوید که دربین ما حتی اگر روزی برسد که دور از هم باشیم قلب هایمان به یا همدیگر خواهیم بودونخواهیم گذاشت که از یاد هم سانیه ای غافل شویم هر زمانیکه ان خاطرات شیرین را به یاد بیاوریم دوستی مان را جان تازی میبخشیم   نا امیدی ها هم نخواهد بود زندهگی راه تلخی هارا فراموش خواهد کرد با وجودیکه هر کدام از ما در روزی زنده گی جدید ودرو از هم داخل خواهیم شود اما هرگز ان شوخی ها بازی گوشی ها درس خواندن ها حتا قهر کردن های مان زمانی که دل تنگ هم شویم به یاد خواهیم اورد ودر بدترین لحظات زندهگی ما را در حاضری خود خواهد خواند پس دیگر جدایی را فراموش کن تا بتوانیم از لحظه لحظه زندگی لزت ببریم و برای یک سانیه هم که شود خوش باشیم تا زندگی دوباره فرصت گریندان ما را نداشته باشد نتوانستم در مقابل این حرف های زیبای او حرفی بزنم در شوک مانده بودم که او توانست در چند لحظه زنده گی را برایم تشریح کند طوری که موقعیت خود در زنده گی را پیدا کنم وهمچنان راه زنده ماندن را ومقابله با مشکلات سنگی زمین که از اسمان بر سر مان میرسد اما شاید او واقعا راست میگفت زیرا حال خودم را میشناسم ومیدانم در کجا هستم.  

امیدوارم در زنده گی خود مانند من خوشبخت باشید واطراف تان پر از کسانی باشد که تحمل درد ورنج شما را نداشته باشد وبخواهد که خود را قهرمان شما بسازد در زنده گی هرگز به فکر ناامیدی نباشید هرحتی لحظه به فکر نا امیدی نباشیدواو را در سر مپرورانید به اطرافیان تان ببیند که اگر در دستتان انتراکتی وصل باشد چگونه شما را در اغوش میگیرند طوری که فکر میکنی که انها مریض باشند نه تو قسمی به اطراف تو جمع میشوند که مریضیت را فراموش میکنی و میخندی که این قدر خوشبختی

                                                      

مهم ترین کلید خوشبختی اینست که در اطرافت کسانی باشند که تو را واقعا دوست داشته باشند ومخواهند تو را به سمت خوشبختی سوق دهند



About the author

shimaamiri

شیما امیری متعلم صنف یازدهم هستم یکتن ازشاگردان لیسه نسوان حوض کرباس کشورمن افقانستان ولایتم هرات میباشد

Subscribe 0
160