جوانی پیکان آرزوهاست

Posted on at


جوانی دوره ایست که از دنیای کوچک کودکانه برای همیشه کوچ میکنیم وبرای چند سال در دنیای زیبای احساسات وتازه گی سفری داریم. جوانی مرحله ایست که دربین پستی و سستی عمرمان میپیمایم. در طی این سفرهمانطوریکه جسم واندام ما شکل جدید ونیرومندی میگیرد دنیای ما هم وارد پرشورترین و حساس ترین مرحله خود میگردد.



جوانی زمان پرهیجانیست که انسان باید به خود وزندگی خود رنگ وبوی تازه ای ببخشد. قدرت درونی وتوانایی های خویش را بیشترمورد پژوهش قرار دهد.در این زمان باید از نیروی جوانی خویش شائسته ترین وبهینه ترین استفاده را ببرد. در دورۀ پرانگیزۀ جوانی گل آرزوها شگوفه میکند و جوانان برای شگفتن هرچه بیشترشان تلاش بخرج میدهند. دراین دنیا برگهای درخت احساسات سبز رنگ میشوند ودرسراسر وجودمان شاخه هایش را رشد میدهد. حس تخیلات وغرور درما زنده میگردد. دنیای ما رنگها وزیبایی های خاص خودش را پیگیر میشود.



جوانی بهاریست که گل های معطر تجربه درآن هنوز به حد غنچه شدن نرسیده و بهترین زمانیست که انسان جایگاه وشخصیت خودش را به خود و دیگران معرفی کند نباید بهترین اوقات عمرش را نثار افکارجهالت ومستی نماید. در همین دوران عمر است که احساس این خالیگاه به قلب وتفکراتش ایجاد میگردد که نیاز به همسفری دارد که تا آخرعمر همراز وغمخوار باشد.



در طی همین دوره است که انسان خودش را از تنهایی رهایی میدهد وبه تشکیل یک خانواده سالم میپردازد و باید یک زندگی دانش پرور که ازآگاهی وشادی تابناک باشد را برای خود و اولادهای خود فراهم کند و آسایش وسعادت زمان حال وپیری اش را تضمین نماید چونکه در پیری فرسوده گی و خستگی دچار حالش میشود وآنوقت توان وقدرت را درخود احساس نمیکند که به جبران اعمال خود بپردازد ویا زمان را به عقب برگرداند. اگر انسان ماهرانه وعاقلانه از بهار نشاط وتازه گی جوانی اش استفاده کند در خزان عمرش وادار نمیشود که دست افسرده گی وپشیمانی را بوسه زند و به یاد آوردن خاطرات جوانی نیرو وتوان را دراو پیرترکند و از دیدن به گذشتۀ زندگی خود در پیش وجدانش خجل گردد.



 انسان در تمام عمر خویش فقط یک بار فصل تمنا، تلاش، زیبایی، نشاط وتازه گی جوانی را لمس میکند و وجودش را در چشمۀ زلال جوانی با شکوه و گوارا میسازد.


 


نوشتۀ از:  (سمانه ضیأ )  



About the author

160