نیایش با خدا

Posted on at


عشق جاودانی ام: ای کسی که بی تو زنده گی کردن برایم مشکل است. نمی دانم ترا با چه واژه ای بستایم زیرا هر چه بگویم و بنویسم باز هم نمی توانم اندازه بزرگی ات را بنویسم. فقط به آسمان می نگریستم در میان ستاره ها ترا جستجو می کردم چشمهایم به مهتاب افتاد که میان آن آسمان بزرگ تنها بود و همراهی نداشت، ناگهان قلبم دوری ات را احساس کرد و اشکهایم فروریخت و با خودم گفتم چگونه ترا پیدا کنم. میان این دنیای بزرگ، چگونه با تو حرف بزنم حالانکه ترا در کنارم نمی بینم. به من بگو که روز دیدار من و تو کی فرا خواهد رسید؟ آخ که قلبم از دوری ات پوسیده شد٬ چشمهایم از بس که ترا جستجو کردند خسته شدند. همیشه غمگین در گوشه ها می نشینم زیرا دوری تو برایم غم میدهد و تمام لبخند هایم منتظر دیدار توست. 


ای پادشاه جهان هستی، ای خداوندگار من و ای بهترین من علاج درد هایم در دست توست فقط تو می توانی برایم خوشی های زیاد بدهی. ناگهان آسمان به باریدن شروع کرد. حتی در زیر باران هم تخیل می کردم که  با من حرف می زنی.



من امشب می خواهم که فقط برای تو گریه کنم. چقدر خوب هستی، چقدر برایم خوشی دادی و وقتی از تو چیزی را می خواهم برایم عطا می کنی. خوشی های که تو برایم می دهی از خوشی های که دیگران به من می دهند فرق می کند.


خدایا! بیا و به من بنگر که از دوری ات هلاک شدم درد ها در تنم می ریزند و سکوتم یک  نگاه پر از حرف را خود اختیار می کند. می دانی چرا تا حال برایم کدام دوستی بر نگزیدم؟ زیرا جز تو هیچ کس را برتر ندانستم و تو همیشه با من هستی. می دانم که بنده ای عاصی تو هستم اما می خواهم تو گناهانم را به بزرگی ات عفو کنی. می دانی فاصله من و تو چقدر است؟ من در سطح زمین قرار دارم اما تو در آسمان هستی.



خدایا! کاش می شد که دوری در دنیا وجود نمی داشت زیرا دوری است که به انسانها غم می دهد. الهی! بنده ای عاصی ات را اشاد کن زیرا این بزرگترین آرزویم در زنده گی است. خدایا امشب می خواهم رنگ های قلم را با نوشتن صفات تو تمام کنم زیرا می خواهم غم هایم را کم و درد هایم را به دیگران نمایان کنم. با اینکه در کنارم هستی و قلبم را تسخیر نمودی باز هم قلبم دوری ات را احساس می کند. از زمانیکه ترا شناختم خود را هم شناختم و ترا عمیقا دوست داشتم و خواهم داشت. گاهی می خواهم در توته های ابر بنویسم که من عاشق آفریننده جهان هستی ام اما افسوس که دستم به آسمان نمی رسد.


حتی آسمان هم عاشق دیدار توست. گاهی از غم دوری ات گریه می کند، گاهی فریاد می کشد، گاهی آتش می گیرد و گاهی هم سکوت می کند. عشق تو بهترین عشقهاست زیرا تو کسی نیستی که دل آدمها را بشکنی و به آنها غم بدهی. حتی در دوری ات گریه هم امانم نمی دهد. اما ناچار باید منتظر فرجام عشقم باشم و مطمعن هستم که روزی  ترا می بینم و لبخند کنان بسویت روان می شوم.



"ای خدای مهربان آنقدر بیمارم مکن"                 "من که بیمارم ولی از عشقت بیزارم مکن"


"هر چه خواهم از تو خواهم ای خدای مهربان"      "هر چه عاشق است درمان دعایش را بکن"


سکوتم، ماجرای نگاهم را برملا می سازد زیرا نگاه من کتاب گفتنی هاست.


برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس لیسه عبدالله هاتفی میتوانید پیوند زیر را دنبال نماید:


http://www.filmannex.com/Hatifi-Herat/blog_post 


بهشته غیاثی 



About the author

Hatifi-Herat

Established in 1938, Hatifi High School is one of the largest schools in Herat, Afghanistan and has 8300 students. The students attend the classes in rotations. The school offers 116 classes only for female students. Film Annex and Citadel are building an INTERNET classroom at Hatifi High School in June…

Subscribe 0
160