ز غم کسی هلاکم که ز من خبر ندارد
عجب است محبت دل که در او اثر ندارد
یادش بخیر روزی یکی از دوستان گفت که در این وزن یک شعر عاشقانه بگو که کمپوز کنم و بخوانم. من هم شروع کردم بیت اول و دوم رو خوب رفتم اما بعد از آن شعر تغییر مسیر داد و آخرش یک شعر امام زمانی از آب درآمد. خیلی برام جالب بود.
بعضی وقتها عنان آدم از دستش میرود و کس دیگری آن را در دست میگیرد که در وقت شعر گفتن این جریان بیشتر حادث میشود.