قطاری که رفته است

Posted on at


قطاری که رفته است


 


در امتداد خط قطاری که رفته است


صحرا و کوه ها و دیاری که رفته است


 


پاییز زرد را به تنم کرده خاطرات


با تار و پود شال بهاری که رفته است


 


ریش سفید و ریشه لرزان دیده ام


در انتظار چشمه ی جاری که رفته است


 


وقت غروب، فاژه ی خورشید می کشم


دلخون لحظه های نهاری که رفته است


 


حالا غروب آمد و دلتنگ می شوم


خود می چکم برای نگاری که رفته است


 


شب می شود و پنجره از سایه ات تهی است


ایستاده ام کنار کناری که رفته است


 


یک قاب عکس کج شده در حال احتضار


افتاد پای بستر یاری که رفته است...



About the author

MuhammadMusaJafari

Muhammad Musa Jafari
Date of Birth: 1988

Subscribe 0
160