اولین کتاب که خواندم قسمت اول

Posted on at




نمی دانم آیا یادتان هست نام اولین کتاب غیر در سی که خواندید چی بود؟


چی کتابی بود؟چی وقت آنرا خواندید؟در باره چی موضوعی بود؟نام اولین کتاب غیر در سی که من خواندم ،قصه خورشید خانم بود.راشتش را بخواهید خواندن این کتاب،خودش قصه ای دارد وبرای همین است که نام وخاطره اش هنوز در ذهنم مانده است.


در صنف سوم یکی ای هم صنفی هایم کتابهای غیر در سی می خواند ومن هر وقت کتاب تازه ای ر در دستش می دیدم،از او می خاستم که آنهارا بدهد تام من هم بخوانم،ولی او قبول نمی کرد.شاید می ترسید کتابهایش پاره شود ،چون هر کتابی که به مکتب می آورد نوی نو بود حتا ورق اش هم تا نخورده بود.خیلی آرزو می کردم که ایکاش من هم از آن کتاب های نو که عکس ونقاشی هم داشت ،می داشتم


 


.


نا گفته نماند که من برعلاوه که در مکتب درس می خواندم قر آن خواندن را نیز از پدرم یاد گرفته بودم هم چنان دیباچه گلستان سعدی وبعضی از حکایات آنرا نیز خوانده بودم لذا حرص ولوع خاصی داشتم که چیزی را بخوانم .برای همین بود که اکثر تابلوهای مغازه ها و...رابار ها وبار ها بین راه خانه ومکتب خوانده بودم وحلان هم حفظ هستم روز نامه های باطله،مجله های کهنه یا پاکتهای که از کاغذ روز نامه درست می کردند ،مواد خاندنی من بود.


برای همین بود که خیلی میل داشتم مثل دوستم از آن کتاب های نو وتازه بخوانم


 


.


روزی قصه را برای پدرم باز گو کردم وآرزویم را با او در میان گذاشتم واز او خواهش کردم برای من هم کتاب بخرد.بنده خدا گفت:چی کتابی بخرم؟گلستان وبوستان وخمسه نظامی را که در خانه داریم،موش وگربه یا نان وحلوا،هرکدام را که می خواهی بگو،تا برایت بخرم .دو کتابی اخیر را که نام برد فکر می کردم که شوخی می کند گفتم به راستی راستی کتاب می خام ........



160