یکروزهم بنام توشدشد نشدنشد
چون کار روزگار به تقدیر یاقناست
تقدیر برمرام تو شدشد نشدنشد
روزازل چو قیمت هرچیزکرده اند
عیشی اگر سهام توشدشد نشدنشد
چون باید عاقبت بنهی خانه را بغیر
آباده کاخ وبام تو شدشد نشدنشد
زان می که تر کنند زمانی بروز غم
یک قطره گر به جام توشدشد نشدنشد
دامی به شاهراه مرادی به گلستان
این قید اگر بنام تو شدشد نشدنشد
یکدم غنیمتست بنوشان ومی بنوش
حج امید شام تو شدشد نشدنشد
دردرگه ملک چوغلامان پری حکم
به حضرتش مقام تو شدشد نشدنشد
شدشدنشدنشد
Posted on at