درسال 2001،یک کارت تجارتی راهمراه خودحمل می کردم که تنهادرآن اسم من ،فرانسیسکورولی ،ودرقسمت گوشه سمت راست آن ایمیل آدرس من نوشته شده بود. مهمترازآن،من مردم راراهنمایی می کردم تایک نگاهی به وب سایت شخصی من بیاندازند ویک تعداداطلاعات که مربوط به تماس من می شودراپیداکنند.www.francescoRullie.com
دراین سال جاری ،من ازتمام فعالیت های خوددرافغانستان وکمپنی جدیدآنکس بسیارتشکری می کنم،زیراکه نام من الان بایک واژه کلیدی ساختن مکاتب درافغانستان جایگزین شده است.
امروز،من از10فیلم آنکس فیلم می توانم بالای 7تای آن حساب کنم که روی صفحه اول جستجوی ویدئویی گوگل ویک تعدادمراکزرسانه ای مانندبی بی سی ونیویورک تایمز بارگذاری شده است .
مهمترازآن ،واژه کلیدی طولانی ساختن مکاتب درافغانستان جایگزین نام واطلاعات تماس من شده است.
پس بنابراین زمانی که بامن کاری داشتیدمی توانیدمن رادرآنجاپیداکنید،همچنین یک تعدادازاشخاص دیگرهم هستندکه دارندکاری رامی کنندکه من به پیش گرفته ام.
این کار من را برای قدم بعدی راهنمایی می کندکه چطورمی توانم بامردم درارتباط باشم وچطورروابط خودموباآنهاساده بسازم.این همان وبلاگی است که شمادرحال خواندن آن هستید. چندروزقبل ،این سوال ازمن پرسیده شده: که چطورشخصی مانندشمادرگیرموضوع افغانستان شده است؟
من دررابطه بااین سوال یک وبلاگ نوشتم ویک ایمیل راهمراه بایک لینک به همین وبلاگ برای اوفرستادم.
بیشترمن برای جواب به سوالات مردم ازوبلاگ ومقالات استفاده میکنم.زیرابااین کارمی توانم این سوالات ونظریات رابه دیگران هم که بامن درارتباط هستندارائه بدهم. این بمن اجازه می دهدکه یک فکرونظرراابرازبدارم وآنراباهمکاری وتوضیحات مردم رشدوترقی بدهم.
این پروسه بمن وخواننده آن یک تجسمی متفاوت ازارزش گفتگوها می دهدومن وادارمی سازد یک فکروعقیده راباجزئیات آن تعریف کنم ومروری براولویت های آن داشته باشم وآن راباتصویروویدئوبه نمایش بگذارم. من می دانم که بعضی اشخاص آن رامی خوانندومن ازمسئولیت چیزهایی که می تواند مفهوم خاصی رانرساندوغیرشفاف باشدآگاه هستم.
یکی ازجنبه های وبلاگ به عنوان یک آله ارتباطی محرمانه بودن ارتباطات می باشدواین موضوع من رامتمرکزبه این می سازدکه آیابعضی مسائل بایددربین عام پخش شودیانه؟بایداین نکته را کاملابفهمیم که چه موضوعاتی می تواندبرای عام اهانت آورورنجاننده باشد.
دربعضی ازمواردخاص،بمن اجازه این رامی دهد"که باآتش بازی کنم"،یعنی اینکه بعضی ازخطرات وریسک هارابگردن بگیرم تابتوانم مکالمات وگفتگوهاراتقویت وبه آنهانیروببخشم تابااین کاربتوانم تخصص واهداف مشخص راابقابدهم.
دراین دوهفته اخیر، درآنکس فیلم تیم کاری آن که متشکل ازنویسندگان،همکاران،ویرایشگران می باشددرحال پخش کردن وبلاگ روزجمعه بودندوصبح جمعه رااختصاص داده بودندبه نوشتن وبلاگی که مربوط به هفته کاری آنها می شد.
این پروسه بمن یک بصیرت باورنکردنی راجع به آنکس فیلم وهمکاران من درآن باآنهامصروف کارهستم می دهد. همه عملکردهاآماده میباشد.من می توانم ازآنهابیاموزم ومن این رامی دانم که هزاران نفرخارج ازتوده آنکس فیلم هستندکه که درحال جستجودربعضی ازاسرارماهستندوالان بسیارمشتاق ووسوسه شده اندتابه گفتگوهای مابپیوندند.
نوشتن بمن یک چیزرااموخته است:من اینجاهستم تاچیزی بیاموزم وهمینطورکاری کنم،این یک نیازاست که بمن یک تعدادوبلاگ های متشکل از400و500واژه وپرمعنی وهمراه یک تعدادتصاویروویدئوهاداده شودمانندیک کارچندرسانه ای که بتوانم آنرابالای یک اسکرین کامپیوتربگنجانم.
انتخاب این تصاویروویدئوهابرای من بسیارمهم می باشدوتوجه من رابه خودش جلب کرده است.من راوسوسه به این میداردکه یک تعدادتوضیحات رادرپایین صفحه بگذارم ویاهم درباره یک موضوع یک وبلاگ راکاملابه آن اختصاص دهم.من وادارمی کندیک وبلاگ راهمراه باویدئوهابوجودبیاورم ویاهم یک مستندبسیارکوچک رادرآن جای بدهم.
پروژه ترقی مردم افغان،یکی ازعملکردهای آنکس فیلم درافغانستان می باشدکه تمرکزکرده بالای مسلح ساختن پسران ودختران همراه باابزارات وحرفه هابرای وبلاگ نویسی ،عام ساختن نظریات آنها،ودایرنمودن یک گفتگوی جهانی خارج ایمیل هایشان،همچنین دعوت کردن ملیون هانفرازسراسرجهان برای ملحق شدن به این گفتگو.
وقتی که من یک وبلاگی راکه متشکل از400الی 500واژه می باشدتوسط شخصی درافغانستان که تاحال اوراندیده ام وزندگی اوکاملامتفاوت ازمن می باشد تهیه شده ومن آن رامی خوانم ،درآن زمان این کاربرای من بسیارالهام بخش می باشدومن راواداربه انجام کارهای جدیدمی کندوبه من انگیزه می بخشدکه ارتباطات جدیدی رارشددهم.
این کارباعث می شودکه من ازین حالت بیرون بیایم ومن رابه حقیقت روبرومی سازدواین قدرت رابمن می بخشدکه چطوربالای آن عمل نمایم.
همچنین وبلاگ هابمن یک تصوری ازهمان شخصی راکه آن راتهیه کرده است می دهدبرای اینکه بفهم ظرفیت آنهابرای خلاقیت به چه اندازه می باشدوبه چه اندازه می تواندالهام بخش وشگفت آورباشدوبه چه اندازه می تواندافرادیک جامعه رابهم اتصال بدهد.
حضوردریک وبلاگ نسبت به ایمیل خیلی متفاوت است،برای بعضی ها،وبلاگ نویسی مانندیک روزقضاوت می باشد،یعنی نشستن باترس روبروی اسکرین کامپیوتر.
ولی برای بعضی دیگر،آن به معنای یک روزآزادی می باشدزیراکه آنهادراین روزمی توانندباصداتمام نظریات وافکارشان رابیان بدارندوازنتایج آن که درپی داردلذت ببرند.
ماهرشدن درراستای استفاده واژهای کلیدی یک بازی شطرنج می باشدکه بمن اجازه میدهدتابفهمم که چطوریک نویسنده می تواندخلاق باشدبعضی ازاشخاص این کارکاملادرست وبدون تردیدانجام می دهند.
بعضی دیگر این واژه های کلیدی رابصورت میخانیکی استفاده می کنندیعنی کارکردهای آنهاباآن واژه هیچ تطابق ندارد.
ایمیل یکی ازخدمات پرکاربرداست اما آن تنهاجزوآله ای ازارتباطات می باشد ،به این منظورکه یک لینک رابه یک خواننده بفرستیم وبه اواین اجازه رابدهیم تابداندکه آن مطالبی که درایمیل برای اوگفته شده توسط هزاران نفردیده می شودومن به این عقیده هستم که این کارآنرابیشترپرمعنی می سازد.
