جوانان کمیت عظیم و تعیینکننده را در افغانستان جدید تشکیل میدهند؛ اما این نقش به معنای آن نیست که جوانان به عنوان یک گروه اثرگذار اجتماعی از روابط سازمانیافتهای نیز برخوردارند که بتواند قدرت اجتماعی آنان را به نیروی تعیینکنندهی سیاسی تبدیل کند. جوانان بدنهی اصلی تحول مدنی را در افغانستان جدید نمایندگی میکنند، اما گسست رابطهی آنان با تجربه و ساختارهای سیاسی گذشتهی کشور، حرکت آنان را با ناگزیری و محدودیتی همراه ساخته است که باید خود آنان سازنده و تدوینکنندهی تجربههای خود باشند.
جوانان در شبکههایی گسترده، اما پراکنده در سراسر کشور تقسیم شده اند. شبکههای انسجامدهندهی جوانان از ترکیب 2 یا 3 نفری شروع شده و در نهایت تا کمیت 500 نفری را شامل میشود. به هر میزان که کمیت اعضای شبکهی جوانان بیشتر باشد، احتمال اینکه نیروی تقویتی دیگری از عقب آنها عمل کند، بیشتر به نظر میرسد. تصور اینکه جمعیتی مرکب از 500 نفر جوان به دلیل ظرفیت غنی و رشدیافتهی خود آنان به این سازماندهی و انسجام دست یافته باشند، دشوار است. به همین دلیل، شبکههای جوانان در قالب نهادهای کوچک یا متوسط مدنی را نباید به معنای وجود رابطهی سازمانی آنان در سطح کلان ملی تلقی کرد.
بنابراین، اگر جوانان از یک جهت رشد مدنی افغانستان جدید را نمایندگی میکنند، از جهتی دیگر واقعیت تشتت و پراکندگی نیروهای جامعه را نیز به شکل محسوسی برجسته ساخته اند و این امر در مرحلهی حساس انتقال و گذار سیاسی کشور چالشهای سنگینی را به میان میآورد که مدیریت سیاسی کشور باید برای برخورد منطقی و موثر با آن تدابیر گستردهای را روی دست داشته باشد.
به همین ترتیب، همزمان با شروع کمپاینهای انتخاباتی، کار با شبکههای پراکنده و گستردهی جوانان و انسجامبخشیدن آنان در زیر یک چتر وسیعی که بتواند هویت مشترک و قابلاعتمادی را برای همهی آنان پیشکش کند، مستلزم طرحی عمیق و خردمندانه از سوی کاندیدان است. اگر کاندیدان خلای طرح و پیام روشن خود برای جوانان را با سرمایهگذاریهای مادی جبران کنند، هزینهی انتخاباتی خود را فوقالعاده افزایش خواهند داد، حالانکه نتیجهی آن به طوری واضح مطلوب نخواهد بود.
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/06/130627_k04_future_for_afg_youngs.shtml