عنوان محفل بدون اجازه شاعر با اندکی دست کاری از شعر معروف او انتخاب شده بود: شانه های زخمی پامیر؛ اما با بزرگواری خود این دستکاری را تأیید کرد و مجاز شمرد
من آمدن او را به جمع اهالی معرفت خیرمقدم گفتم و یادآوری کردم که غنای جوامع را با آدم های آن می سنجند نه با طلا و تیل و معادن آن. از آدم ها نیز مهم ترین میراث سخن است که ظرفی برای انتقال معنا و اندیشه از یک نسل به نسلی دیگر است. قنبرعلی تابش میراث گذار سخن برای ماست
هنرمندان معرفت قطعه ای از شعر تابش را با آهنگ برای او تقدیم کردند که مورد پسندش واقع شد؛ اما گفت که این انتخاب خیلی معنادار بوده است
از بسکه غم، رقم رقمش، نوش کردهای
لبخند حق توست، فراموش کردهای
نومید شد امید تو از شانههای امن
ناچار سرپناه تو شد «خانههای امن»
گاهی میان ارتش و گاهی به کمپ و گاه...
در فیلم جلوهگر شده در نقش اشک و آه
تو جنس دوّمی و طلا جنس اول است
من سکههای عهد قدیمم که ناچل است
گیسو فشاندهای که زرافشان شود کسی
بی آن که حس کنی که پریشان شود کسی
یک روز اتهام سیاوش زدی به خود
یک روز «انجمن» شده آتش زدی به خود
استاد محمد علی شهاب، مدیر دیپارتمنت ادبیات لیسه عالی معرفت در شرح اشعار تابش سخن گفت و سهم والای تابش را در ادبیات و فرهنگ فارسی ستود
آقای تابش برای دوستدارانش سخن گفت و با آنان در فضای شعر و سخنش همکلام شد. او انتخاب و دکلمه ی اشعارش توسط دانش آموزان معرفت را مورد ستایش قرار داد و از آن ابراز رضایت کرد
آقای تابش و همراهانش از بخش های مختلف معرفت دیدن کردند.