خانه ام نزدیک قصر دارلامان است و هر روز از کنار قصر میگذرم تا به محل کارم برسم. هر روز صبح و عصر نگاهم به سوی این بنا می چرخد .حقیقتا قصر و محوطه اش را دوست دارم.و درباره آینده اش خیالبافی می کنم.
اخیرا اخباری مبنی بر اراده شهرداری کابل برای بازسازی اش منتشر شد و همزمان جنب و جوشی در اطرافش برای ساختن محوطه اطرافش.
چند ماه قبل دیدم که کارگرها روی دیوار بیرونی قصر که دیوار کوتاهی ست کار میکنند. دیوار اولیه بسیار زیباست که قسمتی از طراحی و بنای اصلی به شمار می رود اما کارگرها دیوار زشتی را جایگزین آن می کنند که به نظر موقتی نمی رسد.
فکر کردم شاید به جای بنایی شبیه و یا بهتر از آن چند وقت بعد با ساختمانی رنکارنگ روبرو خواهیم شد که از شدت زشتی رویمان را برخواهیم گرداند.دیوارهای کانکریتی و سیم خاردار هم لابد بخشی جدایی ناپذیر از آن خواهند بود.
رویای من برای این قصر و محوطه اش یک پارک عمومی و سبز و ساختمانی بود که تبدیل به موزه یا کتابخانه شود.
بنای اولیه:
بنای فعلی:
چیزی که من برای آینده اش در ذهن داشتم: