ای ستاره ها

Posted on at


 

 

 

ای ستاره ها ..

که بر فراز آسمان با نگاه خود اشاره گذشته اید

ای ستاره های که از ورای ابر ها بر جهان ما نظاره گراید

آری .. این من ام که در دل سکوت شب یاد های گزشته می کنم

ای ستاره ها مدد کنید دامن از غمش ستاره می کنم

ای ستاره چه شد که در نگاهی من دیگر آن ترانه مرد ؟

ای ستاره ها چه شد که بر لبان او آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟

سرنگون به بستر خوابم سر نهادم بر روی یاد های ا های و سر نهادم

که در میان این سطور و این نگاه جستجو کنم از وفای او

ای ستاره مگر شما خبر دارید از دوری او

ای ستاره های زیبا آخر چه خواهد شد ای مهر روان راست بگو تو از آن خبر داری

ای آفتاب روشن تو محرم همراز همه بی کسان هستی هیچ چیزی بر نو پنهان نیست

هیچ کس نمی تواند از ورود تو جلوگیری کند آیا تو نیز از او خبر داری

که از بامداد تا غروب از او میگذری او را نظاره کن من به تو می اندیشم و ترا می برستم

ای کبوتر زیبا ای برنده کوچک و بی گناه من برواز کن و بال های سفید بگشاه

هنگامی که او با دیگران بازی می کند بیام من را به او بگو ر

که من جان خود را در رای تو می سپارم و سعادت ابدی را پی در پی خواستارم ای کلید آرزو های من

آه..................

 



About the author

160