گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه های زیر پایمان را ببریم

Posted on at


پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.


یک ماه بعد مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمیداند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه ای قرار داده تکان نخورده است.



این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.



پادشاه دستور داد تا معجزه گر شاهین را نزد او بیاورند. درباریان کشاورزی متواضع رانزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز در آورد.


 پادشاه پرسید: تو شاهین را به پرواز در آوردی؟ چگونه این کار را کردی ؟ شاید جادوگر هستی؟


کشاورز گفت: سرورم، کار ساده ای بود، من فقط شاخه ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم، شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پراز کرد.


گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه های زیر پایمان را ببریم.



 


 


 



About the author

saremehazimi

Saremeh was born in Herat,Afghanistan. she is student in Herat university faculty of computer since.

Subscribe 0
160