اخ، سرتمبه بای دد!

Posted on at


---یکی از دوستان که درجهاد و مقاومت ید طولایی دارد و فعلن در گوشه ای به دور از هیاهو روزگار می گذراند بعد از اطلاع از جریان هم پیمانی محقق با عبدالله خاطره ای از جناب محقق نقل کرد که بازگو کردن آن خالی از لطف نیست:

در سال های مقاومت بود در جمعی نشسته بودیم. در میان ما فیاض کور و محقق شولگر هم بود. محقق به فیاض گفت جناب فیاض چند فکاهی بگو تا کمی بخندیم. آقای فیاض بعد از ناز و نوز های معمول در چنین مواقعی فرمودند: سابق در هزاره جات در فصل زمستان مردم در خانه یکی از اقوام و یا در مسجد جمع می شدند و حمله حیدری و یا شاهنامه می خواندند. در یکی از این زمستان ها بوده که اهالی قریه در یک خانه گرد هم آمده و در دیوال دودی نشسته و حمله خوان مشغول خواندن مبارزه علی و مرحب بود. در میان حضار سید ریش سفیدی نیز بوده که به تونی( ستون وسط خانه) تکیه زده و لونگی(عمامه)‌خود را در کنار خود گذاشته بود. از قضا سر سید هم تاس بوده است و غرق در شنیدن مبارزه داماد پیامبر !

در این گیرودار داستان به آنجا می رسد که علی به مرحب می گوید اول تو حمله کن !

با شنیدین این جمله سید دستی محکم به سر کل خود می کوبد و فریاد می کند که :

اخ،‌سرتمبه بای دد!(کله پوک باخت)

به محض این که جناب فیاض این جمله را گفت مجلس قهقه زد و به قول معروف ترقید.

این دوست ما می گوید این جمله که آخ سرتمبه بای دد تا مدت های مدیدی سرزبان محقق شولگر بود و با گفتن آن لبخندی نیز می زد.

به گفته ایشان این جمله نیز زبان حال خود محقق است که :‌آخ سرتمبه بای دد.



About the author

160