امروزه مشارکت سیاسی از جمله بحث های است که از سوی حاکمان قدرت بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از مهمترین عناصر توسعه یاد میشود، به گونهای که عدم مشارکت سیاسی بخصوص مشارکت سیاسی زنان، به عنوان یکی از نشانههای عقب ماندگی کشورها عنوان میشود. اگر ما به سابقه مشارکت سیاسی زنان در جامعه مان (افغانستان) توجه و دقت کنیم متوجه میشویم که نبود زمینه های مشارکت سیاسی زنان و نوع حکومت مداری مان باعث عقب ماندگی مان شده است.
مشارکت سیاسی از دیدگاه مختلف:
1. مایرون وینر در مقاله معروف خود درباره مشارکت سیاسی: «مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمان یافته یا بدون سازمان، دورهای یا مستمر، شامل روشهای مشروع و نامشروع برای تأثیر بر انتخابات رهبران و سیاستها و اداره امور عمومی در هر سطحی از حکومت محلی یا ملّی است.
2. میل برات مشارکت سیاسی را چنین تعریف میکند: «مشارکت سیاسی رفتاری است که اثر گذاشته و یا قصد تاثیرگذاری بر نتایج حکومتی را دارد.
از نظر طرفداران مشارکت داوطلبانه، مشارکتهای اعمال شده از طریق راهپیمایی و شرکت در گروههای سازمان یافته و رأی در انتخابات تشریفاتی کاملاً از مشارکت خودجوش (آزاد) جداست.
جنبش سیاسی زنان وقتی به معنای واقعی کلمه ظاهر میشود که خودجوش، رقابت آمیز، گروهی سازمان یافته و مبتنی بر ایدئولوژی مناسب و خاص جنبش زنان باشد.
اما باید توجه داشت که این تعریف بر اساس ایدئولوژی فمینیستی طرحریزی شده است، وگرنه مشارکت سیاسی به معنای عام آن، چه ربطی به جنبش زنان به معنای خاص فمینیستی دارد، هرچند جنبش زنان، هم میتواند نوع خاصی از مشارکت سیاسی به حساب آید و هم میتواند یک جنبش غیر دولتی و فرهنگی باشد که در این صورت، دیگر نمیتوان نام آن را «مشارکت سیاسی» نهاد.
اکنون نیز میزان شرکت زنان در انتخابات کمتر از مردان است.
مورد دیگری که لازم است یادآوری شود این است که با وجود رشد گرایشهای فمینیستی و ایجاد نهاد های آموزشی گوناگون برای زنان، اکنون نیز مشارکت سیاسی زنان بسیار پایین است.
جامعه انسانی از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است . زنان نیمی از جمعیت انسانی جامعه راتشکیل می دهند . اگر نقش و جایگاه انسانی را بعنوان اساس و محور توسعه پذیرفته باشیم ، منطقاً باید نقش وجایگاه زن را نیز بعنوان نیمی از جمعیت انسانی جوامع در توسعه پذیرا باشیم .
زنان تا دیروز موجوداتی فراموش شده بودند و به مشارکت آنها در امور و فعالیتهای اجتماعی توجهی نمی شد و فعالیت آنان را به وظایف خانه داری، همسرداری و بچه داری محدود کرده بودند و زنان نیز بعنوان یک باور این مسأله را پذیرفته اند .
برای ایجاد زمینه های مشارکت سیاسی زنان و بهره گیری از حضور فعال آنان در عرصه های مختلف باید خانواده ها را از مناسبات دموکراتیک بین زن و مرد برخوردار نمود تا در زنان ظرفیت های بالقوه ای بر حسب نیازهای جامعه ایجاد شود.
ما زنان افغان آغاز میکنیم از همین امروز به مشارکت در عرصه های سیاسی و اجتماعی و خواهان یک حکومت صلح طلب هستیم.