تو نمرودی

Posted on at


تو نمرودی...


 


مرا در خرمن موهایت آتش بزن...


بگذار در آتش خرمن موهایت خاکستر شوم ،


بسوزم و بسوزم!!!


آتش بگیرم و خاکستر شوم ،


خاکستر در خاکستری..


 


تا ذره های وجودت را باد برد ،


تا نیست شویم!


 


و به یگانگی تو ایمان آورم..


تو نمرودی ...


و آتش موهایت مرا نابود میکند...


 


من آمده ام تا بسوزم ،


تا نیست شویم..


تا ببوسم رگ های گردنت را ...


چشمانت را ...


لبانت را ...


دستانت را ....



من آمده ام تا در دشت تنت آواره شوم..


در ویرانه های وجودت در به در ویرانه و دیوانه وار در سرزمین تنت برقصم..


 برقصم آنقدر که برقصی و آتش بگیرم ...


آنقدر که آتش شوی ...


تو آتشی..


دیوانه ای ...


تو ویرانه ای...



مرا آتش بزن ، دیوانه کن ، ویرانه کن..


مرا ببوس ای نمرود!



About the author

160