آدم ها راه سعادت و سير كمالی خود را، بايد با استفاده از عقل و اراده خويش پیدا نماید و همراه با آگاهی خود آن را به پیش ببرد، دين حق رابشناسد و به راهنمايی اوليای الهی به آن قدم گذارد و به سوی نقطه مطلوب حركت كند.
آدم ها هیچ راهی ندارند جز اینکه خودشان بخواهند كه «راه روشن» را بشناسد و در آن قدم گذارد. و البته کمک و هدايت خداوند هم در اين صورت او را ياری و دستگيری خواهد كرد كه بدون آن، هيچ كس به جايی نخواهد رسيد. هدايت پیامبران الهی برای كسانی مفيد خواهد بود، که به تمام قوانین دین پایبند بوده ، و خود را در مسير هدايت الهی قرار دهند، و به همين صورت است كه «دين» ، تحميلی نمی تواند باشد، گرچه راه نجات ، نیازمند به همين راه است.
انسان بايد همراه با فهم ، اراده، کوشش ، راه حيات جاودان را طی كند، بدون اينكه خود را بشناسد و توانايی ها و ارزش خود را پیدا نماید، هرگز نمی تواند آنطور كه درست و شايسته است در اين مسير توفيق يابد. انسان، رونده راه كمال است، و هر رونده ای اگر از موقعيت، توان و محدوديت های خود اطلاعی نداشته باشد، نمی تواند راه راست و درست را به خوبی طی كند.
آدم به دو صورت یعنی معرفت و شناخت در مورد خود ضرورت دارد: يكی «معرفت و شناخت نفس» ، كه لازمه معرفت خداوند منان و شناخت مبدا و مقصود است و ديگری «معرفت و شناخت قدر» خود كه شرط حتمی توفيق در حركت است.
شناخت نفس، شناختی است درباره انسان و جايگاه وسیع او در نظام هستی.
واقعی ترین شناخت ها،شناخت نفس است. اگر انسان؛ هدف نهايی آفرينش او، ارزش و كرامت انسان و برجستگی خاص او در ميان مخلوقات را نشناسد، خود را موجودی محدود در طبيعت خواهد یافت و هدف زندگی را لذت در مادیات و روش زندگی او حيوانی بوده و به همبن منظور او از سير و سلوك انسانی و الهی، بازخواهد ماند. كسانی كه خود را به دنيا می فروشند و به دنبال مال و منال دنیا و بهره های مادی هستند، از شناخت نفس محروم میباشند. اينها از شناخت خدا هم محروم می مانند و درنتيجه، تلاش و كوششی برای رسيدن به كمال نخواهند داشت.
و اما شناخت معرفت قدرِ خود، شناختی است كه هر انسانی باید درباره خود داشته باشد. انسان ها اگرچه همگی يك نوع اند و توانایی های مشترك زیادی دارند، ولی هر فردی و هر كسی، تفاوت های زيادی هم با ديگران دارد كه مشخّصات شخصی وی را تشكيل می دهد. استعدادهای علمی و هنری، توانمندی های اجرايی، امكانات فردی و خانوادگی، موقعيت و شرايط اجتماعی و صنفی، كاستی ها و خلاهای اخلاقی و تربيتی، گرايش ها و ذوق و سليقه ها، و...
و اینها از جمله اموراتی است كه در ميان آدم ها، مختلف و متفاوت است، و همين تفاوت ها موجب تفاوت در مسئوليت ها و وظايف و انتظارات است. گرچه در عناوين كلی تكاليف، همه انسان ها مشتركاند، چونکه همه «انسان» اند، ولی در مورد كم و كيف، تفاوت هايی به وجود می آيد كه ناشی از اختلاف و تفاوت ظرفيت ها و توانايی هاست: یادگیری علم و دانش برای همه ضروری و حتمی است، اما استعداد همه انسان ها در رشته ها و زمينه های مختلف، يكسان نيست. كمك به ضعیفان و ديگران برای همه واجب است، اما افراد در توانایی یکسان نیستند. خدمت به مردم و تلاش برای گرفتن دست نيازمندان، برای همه واجب است، ولی کیفیت آن و عرصه های خدمت بهمردم و خلق خدا، مختلف است...
و بنابر همين تفاوت در امكانات و ظرفيت ها، حدّ وظيفه و تكليف، تغیر میکند و هر كسی در حد و اندازه توان خود، مكلّف می باشد. معرفت قدرِ خود، يعنی شناخت همه توانايی ها و محدوديت های خويش، برای تشخيص استطاعت ها و تكاليف و اهتمام به انجام آن.
كسی تا «قدر» خود را نداند، نمی تواند مسئوليت ها و تكاليف خود را در حدّ استطاعت و توانايی انجام دهد و در نتيجه يا دچار تنبلی و سستی می شود و بخشی از توانایی خود را معطل و بدون استفاده می گذارد، و يا دچار افراط و كار بيش از حدّ از توانای خود میکند كه نتيجه آن، خستگی زودرس، وازدگی و اتلافِ سرمايه های وجودی است. به همين دليل، كسی كه قدر خود را نداند، دچار هلاكت و نابودی می شود.
این همان هلاكت معنوی بوده كه با نشناختن اندازه و توانایی خود از حدّ خود تجاوز كند، در بين مردم خوار و ذلیل شود، و نتواند از شرايط و توانايی های خود، به نحو درست و با بهترين شيوه، برای سعادت خويش استفاده كند.
شناخت نفس خود و شناخت قدر خويش، یعنی شناخت دوگانه در باره «خود» است كه يكی درباره نوع انسان و ديگری در مورد استعدادها و خصوصيات شخصی است، و هر دو گونه شناخت، شرط لازم برای پيمودن راه درستی است كه انسان را به سعادت اخروی مي رساند و از هلاكت و نابودی نجات می دهد.
انسانی كه قدر خود را بداند و با آن برای حركت خود در زندگی تلاش نموده و سنجیده به پیش برود، در دام رقابت های بيجا، حسادت های كُشنده، انتظارات و توقعات بی مورد و زياده طلبی ها و كم كاری ها گرفتار نمی شود، وامكانات و سرمايه ها خود را تباه نمی كند. چنين انسانی می داند كه ملاك سنجش اعمال هر كس نزد خداوند، به تناسب امكانات ، توانایی ها و محدوديت های او است و هيچ كس زیادتر از ظرفيت و توان خود مسئول نيست. و اگر هركسی در هر جايگاه و شرايطی، كار خود را در حدّ توان خود، به نيكی و درستی به اتمام برساند، جامعه نيز در مسير تعالی و رشد قرار می گيرد و اصلاح می گردد.