زنده گی
زنده گی مانند دریائی است که ما در فراز و نشیب آن خوشی ها، غم های زیادی را تجربه میکینم. زنده گی مانند بحریست که دو خاصیت دارد یک موج و دیگر ساحل. موج آنقدر تند است که یکباره گی فاجعه های زیادی را به بار می آورد و ساحل آنقدر دل انگیز و خوش آیند است که خوشی ها را دامن میزند
معنی زنده گی رقص تقدیر با زمان است. نیزه زنده گی آنقدر تیز است. که هر دوری را سر آغاز است و جای آب را به لاله میدهد. سخن زنده گی، سکوت زنده گی، احساسات زنده گی، عواطف زنده گی....
همه اینها با چند کلمه تنهائی، دوری،رهایی، رفتن و ... در مجادله است
جاده آخر زنده گی جدایی است در هنگام مرگ! چون تک نواز و یالان درین دنیا باقی خواهد ماند
نه دوست، نه عشق، نه سرور، نه سکوت، نه طبیعت، نه غم، نه شادی، نه تنهائی،...
فراغ زنده گی لحظه سکوت