( نیامدی )

Posted on at


 

نیامدی تا ببینی تلخی هایم

خستگی هایم را نگاهم را

دردیست در روح پر از سکوت من

دیر گاهیست در این سکوت

و در این جاده خاکی قلبم کسی قدم ننهاده

طرح خاموشی هوایش را گرفته

روزگاریست که خشکیده در این دیار

جسمی با مشتی از خاک

رنگ نگاه تو بر تصویر قلبم حک گردیده

و چهره ات را نگاه خاک آلودم مدفون ساخته

ماه تابنده در این سکوت شب دشت

دل افسرده پژمرده

کیست این مرده که در تاریکی زیسته است بیا و نفسش ده

بیا و بیدارش کن، این ظلمت نیستی است

 

عقرب 1382



About the author

fahima-kakar

fahima kakar eleven years and is a graduate of the gnomon is a member of the Herat Literary Society, and to the great works of numerous articles in journals such as Poetry Vjrayd of his stories have been published. She has a great interest in writing, reading books, and now…

Subscribe 0
160