تغیر در خود- تمام عمر انسان درحالت تغیر است و میباشد از سن گرفته در شکل ظاهری تا باطنی و بالاخره در تمام اصول تغیراتی رونما میگردد که این همه را طبیعت میکند و این عام است اما تغیر آوردن در رفتار وزنده گی را به نحوی که خود شخص میخواهد وقتی قابل تغیر است و تغیر میخورد که خود انسان مطابق محیط – سن –و اجتماع که زنده گی میکند باید تغیر دهد وقتی یک شخص خودرا تغیر میدهد در گفتار و رفتار خلا صه در تمام امور به معنای به تغیر آوردن دنیا به میل خود است هیچ گاه اندیشه بودن در یک حالت را عادت خود نساز چون باعث ناکامی میگردد به گفته گاندی تغیر منحصر به خود به معنای به تغیر در آوردن تمام دنیا به میل خود است پس به تغیر باور داشته باشید هیچگاه در ایستگاه که ایستاد هستید متوقف نباشید به پیش بروید تا باب پیروزی بروی تان باز شود هیچ گاه نگذارید که دنیا شمارا با اصول خود به پیش ببرد در تلاش به حرکت آوردن چرخ های دنیا به میل خود باشید و این از توانایی هیچ مخلوقی بالا نیست حتی اگر موری هم باشد. اگر ساکت باشید و منتظر موتر زنده گی باشید تا شمارا به حرکت در آورد پس شما مستقل نبوده بلکه به میل ماشین زنده گی پیش میروید خواه به نفع تان یا به ضرر تان باشد اما اگر پیروزی میخواهید پس دنیا و زنده گی را به میل خود تغیر دهید.
شما صاحب و مالک خود هستید- بدین معنا که همه انسانها تحت کنترول خود هستند خود میتوانند همه فعالیت های به میل خود انجام دهند هیچ کسی را در خود راه ندهید چون باعث در کنترول در آوردن شما میشود واز اختیار خود خارج میشوید این اصل را در ذهن تان داشته باشید که هیچ کس نمیتواند من را بدون اجازه خودم نگران کند یعنی اگر فرد کنترول حواس خودرا نزد خود نگهدارین پس هیچگاه شخص دیگر نمیتواند اورا غمگین بسازد هیچ شی بیرونی نمیتواند احساس درونی من را کنترول کند چون اختیار خودم را خودم دارم اگر به کسی اجازه ندهید هیچ قدرتی نمیتواند احساس درونی شمارا به میل خود کنترول کند مثال:اگر کسی عمل خلاف میل تان انجام میدهد و آن عمل در ذهن تان حفظ شود هر زمان که تصویر آن عمل بروی چشم تان مجسم میشود احساس درونی شمارا کنترول کرده و باعث نگرانی شما میشود بنا هر چه زود از ذهن تان خارج کنید و تا خودتانرا خودتان کنترول کنید نه آن شخص دوم پس به این دیگر اصل گاندی باور داشته باشید که که شخص دیگر با تمام قدرت نمیتواند احساس درونی ام کنترول کند یا مرا به خواست خود نگران کند چون انسان را خداوند آزاد خلق کرده است پس چرا به کسی دیگر اجازه کنترول احساس درونی خودرا بدهیم این به آن معنا است که در تمام اعمال خود شخص دیگر را اجازه میدهیم که دخالت کند احساس مارا کنترول کند اگر متوجه شویم یگانه ناراحتی که بیشتر انسانها را ناراحت میسازد اجازه دادن وجود سوم یا دوم را است که احساس و درونی مارا کنترول کند و همچنان این حس اگر زنده نگداشته شود برعلاوه این موضوعات استقلالیت انسانرا قید ساخته و آزادی آنرا سلب میکند.
