به ناهم خداوند یکتا
سلام ای پروردگارم ای که می دانم تو را چنان چه شایسته ات هست بندگی کرده نمی توانم و چنان که زیبنده توست وصف ولی با این همه حال تو مرا بنده می خوانی و مرا شایسته لقب بندگی می دانی.
ای خدا من بسیار تو را دوست دارم چون با همه عظمت و بزرگیت که حتی در ذهن من نمی گنجد بر سر نماز مرا رد نمی کنی و مرا به جضورت می خوانی. شرمنده هستم از آنکه گاهی اوقات نماز را هم قضا می کنم و یا نمی خوانم. ولی می دانم و تنها دلیل ای که به آن خشنودم این است که رحمتت بسیار زیاد است و با ذهن ناتوان خود و مقدار شناختی که از جلالت دارم می دانم که مرا می بخشی. خدایا گاهی وقت ها به این فکر می کنم که ما را اشرف مخلوقات خواندی با این که ما بسیار نا توان هستیم که حتی خود را شناخته نمی توانیم به سجده می افتم وذکر ت را به زبان می رانم.
خدایا حقا که صبر ی را که تو داری بی نهایت تر از بی نهایت ها ست چون جنایت های که این بنده هایت بر وری زمین تو انجام مید هند صبر هر کس دیگر به جز تو مالک هستی استی را لب ریز می کرد و دنیا را به خاک یکسان می کرد.
پرودگارا در عجبم به گروهی از بندگانت که چنان تو را به زبان می رانند تا به چشم مردم در آیند. آه ای کاش می دانست هر کس که عزیز تو شود ، دیگر همه چیز برای اوست و همه چیز در اختیار او.
با خدا باش پادشاهی کن بی حیا باش هرچه خواهی کن.
خدای من تو تنها کسی هستی که هر زمان هر چه خواهم با خیال راحت بهت می گویم رازهای دلم را که شاید هیچ وقت به کس دیگر نگویم . چون عیب پوشی بالاتر از تو دیگر نیافتم. چون بهترین بهترین ها هستی.
خدایا مرا ببخش اگر زمانی بر روی چیزی که حکمتش را نمیدانم ولی آن را از تو در خواست می کنم پافشاری می کنم .ولی خوشحال بر این هستم که چندی بعد حکمتش را میدانم ومی گویم یا رب حکیم هستی.
خدایا ثنا ات را می گویم و سپاس گذارت هستم که مرا از راه خطا باز می داری و این به ایمانم می افزاید و باخود می گویم پروردگارم مرا دوست دارد.