مخفی بانوی شاعر بخش چهارم

Posted on at


بعضی شان طوری حکمرانی میگردند که اگر سم اسپ شان در زمین تکر میخورد همان جای را  حکم میکرد که با شلاق بزنند و برخی امرا مانند میر محمود شاه چنان با مردم رفتار میکرد که او را مانند پدر نهایت مهربان میدانستند. مردم از ترس عمال او به وی محبت نداشتند بلکه از صمیم قلب و خالصانه به او احترام می گذاشتند.


میر محمود شاه که از امرای دوره اخیر ملوک الطوایفی بود نه تنها معدن لاجورد و کان لعل و زمرد در تصرف او بود بلکه دلهای مستمندان و قلوب بینوایان را هم تسخیر و تصرف کرده بود و تمام بدخشانیان مخلص و مرید این مرد خسته سیر بودند



. بارگه او دربان و پهره دار نداشت و حاجب و قاچاقچی موقع نمیداد که مانع مظلومان و دادخواهان شود, یعنی در بین او و مردم پرده و پرده دار نبود, اتاق انتظار و مجلس خاص الخاص وجود نداشت. مجلس های او انچمن شعرا و محفل های او مجمع فقها و فقرا و دانشمندان بود


. این مرد بزرگ به شایستگی و لیاقت خود توانمندی های بالای در اداره امور و کارها داشت و بسیار در تلاش خدمت به مردم و بینوایان بود.



او توانسته است که در بین همه مردم نام نیکی از خود به یادگار بگذارد و امروزه همه به او احترام دارند از خورد تا بزرگ. این یک افتخار بزرگ برای او و همه خاندان او می باشد.


میر محمود شاه مرد صالح و سالم و ثابت قدم بود. وی درویشانه زندگی میکرد, اما هیبت و صلابت و تمکین زیاد داشت. خود او شاعر خوش قریحه بود هر بار که شعر می سرود ترانه اش مانند رود بار کوکچهه صاف و روان بود.


اشعار پر کیف او مانند ساغر لبریز دست بدست میگشت. خوشنوایان و ساقیان سیم ساق آنرا با تار و چنگ به آهنگ دلپذیر می خواندند.



خوش ق آن بسیار آن چا می کوفتند و دست می افشاندند. این امیر دلپذیر و خوش سخن که توانسته بود دل های زیادی را بدست آورد و مردم زیادی را از خود راضی نگهدارد و آنان را بسوی خود جلب کند, به اثر حوادث نامیمون از بدخشان متواری شده و مجبور به ترک وطن زیبای خویش نمود.


TAGS:


About the author

160