تاشکستی نباشدتجربه ای حاصل نخواهدشد

Posted on at


دوستان عزیزبازقصه ودرس دیگری


همه ماروباه رابه این صفتش که حیله گرومکاراست خوب میشناسیم.روزی یک روباهی خیلی گرسنه شده بودوغذایی برای خوردن نمی یافت



تصمیم گرفت حُقه ای رابکارببرد تاشایدبتواندشکمش راسیرکند.این بودکه خودرابه روی زمین انداخت،دستها وپاهایش را راست نگه داشت وشکمش راپرازبادکرد.اصلا تکان نمیخورْدتاحیوانات وپرنده هافکرکنندکه اومرده است.روباه مکاربااین کارش میخواست حیوانات وپرنده هارابه طرف خودبکشاند وبعدبه راحتی آنهاراشکارکندوبخورد.اتفاقاًکلاغی نزدیک روباه شد



کلاغ که اززیرکی ومکر روباه خبرداشت پیش خودفکرکردکه نکندروباه زنده باشدوبااینکاربخواهدشکاری بدست آورد. بنابراین برای اینکه ازحقهٔ روباه باخبرشودبانوک خود به دورروباه خطی کشیدورفت.کلاغ به این عقیده بودکه فرداوقتی بیایداگرببیندکه خطِ کشیده شدهٔ دورِروباه تغییری نکرده پس معلوم میشودکه روباه واقعاًمرده است واگرتغییرکرده باشدبه حقه روباه پی خواهدبُرد.وقتی کلاغ رفت روباه چشمانش رابازکردودیدکه کلاغ دورش راخط کشیده است.لبخند تمسخرآمیزی زدوگفت من ازتو زرنگترم.ازجایش بلندشدورفت.فرداصبح زود روباه به محل دیروزش بازگشت وبه همان شکل به روی زمین درازکشید.وقتی کلاغ آمددیدکه خطِ کشیده شدهٔ دورِروباه اصلاًفرقی نکرده است.اومطمئن شدکه روباه مرده است پس بااطمینان بالای سرروباه نشست تاچشمانش رابیرون کندوبخورد.به محض اینکه نشست روباه باسرعت ازجایش تکان خوردوکلاغ رابه دهانش گرفت.خندید وگفت من به مکاره گی وباهوشی زُبده هستم.کلاغ بیچاره که خودرادربند روباه دید به فکرچاره شدتاخودرانجات دهد.پس به روباه گفت هرنعمتی که خداوندبرای خوردن مامهیامیسازدلازم است که اول شُکرآنرابجاآوریم وبعدبخوریم.اگرقبل ازخوردن شکرخداوندرابجای نیاوریم کفران نعمت کرده ایم.روباه که تحت تأثیرحرفهای کلاغ قرارگرفته بوددهانش رابازکردتاشُکر کند.همینکه دهان روباه بازشد کلاغ پریدوبالای درختی نشست.روباه بدبخت حیران ازاین اشتباه خودبا حسرتبه کلاغ نگاه کردوگفت درست است که شکستم دادی اما فهمیدم تاچیزی نخوردم شکرش رابجای نیاورم



بله! تاشکستی نباشدتجربه ای حاصل نخواهدشد!درحقیقت کلیدموفقیت تجربه است





About the author

nooriya

نوريه عرفانيان استاد درليسه عالي نسوان تجربوي

Subscribe 0
160