شرایط توسعۀ سرمایه داری در ژاپن: با آنکه از برتری فرد در غرب طی قرون وسطی به نفع قدرت کلیسا و قدرت سیاسی کاسته می شود، اما یک رشته نوآوریهای فنی موجب بروز تغییراتی عمیق در اقتصاد قرون وسطایی می شود.
برای نخستین بار، انسان بیش از میزان مصرف خود تولید می کند و کالاهای کشاورزی مازاد به بازای سرازیر می شوند.
این آغاز سرمایه داری غرب است. با توسعۀ صنایع دستی و تجارت، تقسیم کار در سطح اجتماعی ادامه می یابد. رنسانس به شکوفایی فرد گرایی، خرد گرایی،و انسانگرایی جهش تازه ای می بخشد. رفورم و مفاهیم اخلاقی مختص به آن موجب توسعۀ پایه های سرمایه داری می شود.
رشد بیش از پیش انقلاب صنعتی، ترکیب و نقطۀ اوج تکامل کلیۀ عناصر فوق را که مختص تمدن غرب است، نشان می دهد.
برخلاف غرب، ژاپنیها تا همین اواخر هرگز نه توسعۀ همه جانبه و انبوه نوآوریهای تکنولوژیک را تجربه کرده بودند، و نه محیطی ایدئو لوژیک و سیاسی را که تسریع کنندۀ توسعۀ شیوۀ تولید سرمایه _ داری و انقلاب صنعتی باشد.
طی دوران جهش سرمایه داری در اروپا، از قرن 16 تا اواسط قرن گذسته، ژاپن خود را در درون جزایرش محبوس کرده بود، و از ترس آنکه مبادا به زیان وحدت ملی تحت سلطۀ مذهبی و سیاسی قدرتهای غربی قرار بگیرد، تقریبأ هرگونه تماس با دنیای خارج را رد کرده بود. با اینهمه، صنعتی شدن ژاپن بی مقدمه صورت نپذیرفت.