مشکلات جوانان

Posted on at


جوانی ام چنگی به دل نمی زند. مادر کیف وکفش مرا بردار وبند کفش هایم را ببند می خواهم به کودکی برگر دم. آری دیگر خسته شده ام نمی توانم تحمل کنم بسیار خسته هستم. چرا اینگونه بزرگتر ها زنده گی می کنند؟ چرا هر کار انها بادوروغ شروع می شود؟ چرا برای رسیدن به عرش دیگری رابه فرش می کشند؟


 چرا رحم ومهربانی رافراموش کرده اند وحاضر هستند برای بدست اوردن مال دنیا دست به هر کاری بزنند؟ حتی هم دیگر رابفرو شند ؟ ایا این کار درستی است؟



چرادر دنیای کنونی هیچ رحمی باقی نمانده است؟ همه می گویند :افغانستان ناامن است ولی متاسفانه افغانستان در دنیا در ناامنی نه بلکه در رشوه وفساد مقام اول راگرفته است. چراظلم و ستم زیاد شده است؟ چرا اگر دیگری را خوار وذلیل کنی کامیاب هستی؟ چرا خنده فقط حق اشخاص پولدار ورشوت خور است؟ چرا اسایش وارامش مخصوص افراد فاسد جامعه است؟ چرا؟ چرا وچرا؟


 در ذهن ماجوانان از این چرا ها بسیار است که پاسخی را نمی یابیم.


امروزه برای بدست گرفتن قدرت اشخاص دست به هر کاری می زنند حتی قتل وکشتار.


 



اما چگونه می توان از این مشکالات وبد بختی ها دست کشید ؟عده ای از جوانان به این عقیده هستند ومی گویند: تا زمانی که این حکومت به دست نسل گذشته یا اشخاص پیر با شد بودن این مشکلات حتمی است.


باید این حکومت بدست جوانان تازه نفس باشد. ما جوانان از وقتی که فرق خوب وبد رادانسته ایم افغانستان در منجلاب وبدبختی ها بوده است.


هیچ وقت ما نتوانستیم به مانند کشورهای دیگر زنده گی کنیم وبه حق واقعی خود دست یابیم به امید روزی که بتوانیم  حق اصلی خود را دست یابیم.


در این حالت چگونه امکان دارد ما ارزوی برگشتن دوباره به کودکی را نکنیم.



About the author

160